رسیدن به آسمایی:  26.02.2011 ؛ نشر در آسمایی: 27.02.2011 

پرتونادری

اگر رییس جمهور چنین بخواهد!

بحران چنان ابرهای تاریگ و بغض آلودی، بر آسمان کشور سایه انداخته است. اندک چشم های امیدی هم که به سوی پارلمان دوخته شده بود، دیگر نا امیدانه در تاریکی غلیظی فرو رفته اند. گویی نوری از هیچ سویی نه می تابد. گویی ما خود برخاسته ایم که تا آخرین پنجره هایی را که رو به سوی خورشید و روشنایی گشوده است بر بندیم.

من باری در پیوند به مضحکه های پارلمان نوشته بودم که این جماعت را تا رسیدن به خرد سیاسی فاصله بسیار است. رویداد های روز های اخیر نشان داد که پارلمان هنوز همه افغانستانی نه می اندیشد!

افزار سیاست در کشور ما با دریغ هنوز همان افزارهای کهنه اند، اتکا به قوم، زبان؛ منطقه، مذهب و منافع کوچک گروهی و مافیایی هنوز در نظر ما همان باد های موافقی اند که پیوسته خواسته ایم تا کشتی خود را در مسیر چنین باد هایی بادبان افرازیم.

«کمیسیون بن بست» نه تنها در نخستین گام، خود به بن بست رسید؛بلکه مشکلات و تنشهای جدی تری را در پارلمان پدید آورده است. حال این هراس وجود دارد که کمیسیون یا گروه دیگری ایجاد خواهد شد تا کثافات پدید آمده از کمیسیون بن بست را پاک کاری کند! روزگاری مردمان می گفتند ، برادر نانت را بالای نانم بگذار و بعد دلت که از بالای آن می خوری یا از پایین آن!

ظاهراً چنین به نظرمی آید که این کمیسیون را نان خرد سیاسی در میان نه بوده که بالای هم می گذاشتند و بعد از آن چیزی می خورند تا سخنی می گفتند که از آن بوی خرد سیاسی می آمد!

چنین است که رییس کمیسیون پس از آن همه مراقبه، کشف و شهود و چله نشینیها و چانه زدنهای سیاسی، قول دادن به این سوی و چشمک زدنها به آن سوی دیگر، مضحکه یی را به نام راه حل بن بست پیشنهاد می کند که تنها چوب و چماق انتقاد را در پی دارد، تا سنگ ملامت بر سرش فرو می ریزد، چکمن غیرت به شانه می کند و از جلسه بیرون می شود و انتظار هم دارد که کسی بر خیزد و بگوید:

«بنشین مرو مرو که نه هنگام رفتن است». مگر این در کدام مکتب و روش سیاسی می تواند وجود داشته باشد که بخواهیم یک امر بزرگ ملی را با شیوه کوچک قومی حل کنیم!

از گرسنه یی پرسیدند که دو جمع دو چند می شود؟ گفت چهار نان! همین که پای یک مساله ی سیاسی در میان می آید، خرد های عادت کرده به امتیاز طلبی قومی می دود به همان شیوه های پوسیده ی قومی! بهتر است بگویم که چنین خرد هایی به بهانه ی قومیت می دود به دنبال منافع گروهی خود، چنین خرد هایی حتی به قوم خود نیز صادق نیستند!

من نه می دانم چرا شماری از افراد شایسته به سبب متعلق بودن شان به این یا آن قوم ازحق نامزدی شان به مقام ریاست پارلمان محروم ساخته شوند! مردمان ما باور دارند که کسی که دست روی قرآن بگذارد و به دروغ شهادت دهد و یا به دروغ تعهدی کند، قرآن او را می شرماند، و در همین جهان رو سیاه می شود. می ترسم که این پارلمان به چنین سر نوشتی گرفتار نیامده باشد!

مگر این پارلمان دستان شان را روی قرآن نه گذاشتند و سوگند یاد نکرده اند که در هنگام رای دهی منافع علیای کشور را در نظر می گیرند. حال چرا از غوزه ی سیاه و تنگ قومیت خویش نه می توانند بیرون آیند.

باور کنید که اگر شما این غوزه را بشگافید از شکل آن کرم های خزیده در خویش رهایی می یابید و به پروانه های رنگین بالی بدل می شوید که می توانید به هر کنار این باغ پرواز کنید! وقتی در نخستین دورانتخاب درون پارلمانی بن بستی پدید آمد، این نگرانی وجود داشت که پارلمان به اصل خویش که همان تفکر قومی ، مذهبی و زبانی است رجوع خواهد کرد، با دریغ چنین رجوع می تواند سر آغاز بدبختی های دیگری در جامعه گردد.

پارلمانی که دست روی قرآن می گذارد و بعد بر خلاف تعهد خود عمل می کند چی اعتباری می تواند در میان مردم داشته باشد؟ بدون شک که هیچ! مگرهمین ها نه بودند که در نخستین روز ها همدیگر را متهم به رشوه ستانی در انتخابات درون پارلمانی ساختند. به زبان دیگر آنها همدیگر را متهم کردند که رای خود را بدون در نظر داشت کوچکترین مسوولیتی می فروشند!همدیگر را وسیله ی دست دیگر ها قلمداد کردند!

این در حالیست که گفته می شود که دست کم نود تن ازآنان به سبب تقلب های انتخاباتی ممکن به وسیله ی دادگاه اختصاصی از پارلمان بیرون رانده شوند!

آن چی که در این میان بیسار نگران کننده است خاموشی آن شمار از اعضای پارلمان است که فکر می شود که بدون تقلب و یا هم با تقلب های اندکی به پارلمان راه یافته اند! خاموشی آنها های که باورمند به معیار ها و موازین دموکراتیک اند! چرا تنها از پارلمان صدای آنهایی شنیده شود که پیوسته در گوش مردم افغانستان چنان سرب مذابی فرو ریخته است.

نه می دانم مگر دیگر اندیشان پارلمان هر کدام سرمه ی خاموشی سیاسی در گلو کرده اند یا لقمه ی چربی که به گفته ی مردم شوله ی خود را می خورند و پرده ی خود را می کنند! آنها با این سکوت و خاموشی فردا در برابر تاریخ به همان اندازه شرمسار و محکوم خواهند بود که تیکه داران کنونی پارلمان!

ظاهراً یک چنین دسته بندی در پارلمان هنوز به وجود نیامده است. این بهترین فرصتی است که این دسته اعلام موجودیت کند و ابتکار عمل را از دست تکه داران سیاسی پارلمان به دست گیرند. مبارزه با هر نوع گرایش قومی و زبانی وظیفه ی هر نماینده ی بر حق مردم است، آن هایی که امرز یک چنین درفشی را بر می افرازند در حقیقت پایه های تفاهم ملی در کشور را استوار می سازند. اختلافات قومی، زبانی و مذهبی در درون پارلمان تاثیر بسیار جدی و ناگواری را می تواند در میان مردم پدید آورد.

با دریغ ظرف یک ماه گذشته پارلمان بیشتر در همین مسیر نا مبارک گام بر داشته است. نهایتاً بحران در پارلمان که هم اکنون ابعاد بیشتری یافته است، ادامه خواهد یافت. این امر مانع از آن می شود تا پارلمان بتواند به این زودی ها رییس، هییت اداری و کمسیون های خود را بر گزیند . پارلمان به هیچ صورت همین هایی نیستد که تمام روز بر سر یکدیگر می کوبند؛ بلکه این شمار باید در ساختار های درون پارلمانی تنظیم شوند تا پارلمان ساختار خود را پیدا کند، بدون رسیدن به ساختار پارلمانی هر نوع اظهار نظر و تصویت هر سندی خود یک امر بی اعتبار است، برای آن که نماینده گان مردم با انتخابات درون پارلمانی است که به گونه ی یکی از بخش های دولت یعنی قوه ی قانون گزار هستی و مفهوم پیدا می کند!

نماینده گان در حالی سر در کوزه های اندیشه های قومی خود فرو برده اند که تا چند ماه دیگر بیرون شدن نیرو های خارجی از افغانستان آغاز می شود. بدون شک ایران و پاکستان از هم اکنون در تلاش آن اند تا جای خالی نیرو های ناتو در افغانستان را پر کنند. در همین حال مساله ی پایگاه های نظامی دایمی امریکا در افغانستان به یک مساله ی داغ منطقه یی بدل شده است، نیمی از وزارتخانه با وزیران سر پرست چنان فلج زده گانی به کار خود ادامه می دهند. در چنین وضعیتی پهلوان پنبه های ما در پسخانه های سیاست قومی طبل می کوبند! روزنه یی دیده نه می شود که بحران پارلمانی به این زودی ها به راه حلی برسد، با دریغ ما شاهد « کشتل جنگی» های دیگری خواهیم بود. خوب به گفته ی بابا طاهر عریان: «تو که نوشم نه ای نیشم چرا ای» . در این صورت این پرسش را می توان مطرح کرد که اگر پارلمانی با این کیفیت سرطانی که دارد، وجود نه داشته باشد، مردم افغانستان چی چیزی را از دست خواهند داد! بر اساس گفته ی مردم:« سالی که نکو بود از بهارش پیداست». در همین حال از همان آغاز یک چنین تبصره هایی نیز وجود داشتند که رییس جمهور از نتایج انتخابات پارلمانی چندان خشنود به نظر نه می آید . اگرچنین بوده باشد و وضعیت در پارلمان به همین گونه ادامه یابد، آیا رییس جمهور نیمه شبی در تنهایی در قصر ریاست جمهوری فصل صلاحیت های خود در قانون اساسی را ورق نه خواهد زد تا بداند که آیا می تواند مساله ی پارلمان را به حیث یک موضوع مهم ملی به آرای مردم افغانستان راجع سازد!

اگر رییس جمهور چنین بخواهد دشوار به نظر می آید که کمیسیون نظارت از تطبیق قانون اساسی تفسیر خلاف آن را ارایه کند!!!

26 حوت،1389 خورشیدی
شهرک قرغه، کابل