رسیدن به آسمایی:  11.01.2011 ؛ نشر در آسمایی: 11.01.2011

پرتو نادری

دولت ایران و غارت تیل افغانستان

از قدیم گفته اند دوستان را در روز های دشوار می توان آزمایش کرد. مردم افغانستان بدون تردید یکی از دشوار ترین دوره های زنده گی خود را پشت سر می گذارند. هم اکنون بحران سیاسی در کشور، آینده را در براربر ما تاریک ساخته است و در جهت دیگر بحران طبیعی نیز نگرانی های بزرگی را برای مردم افغانستان به بار آورده است.
برف و بارانی نه می بارد ایا یک بار دیگر در کنار هزارن فاجعه ی سیاسی و اجتماعی، خشکسالی نیز دهکده های ما را از سکنه خالی خواهد ساخت و کشتزار ما را از رویش و ثمر باز خواهد داشت! آسمان دلتنگ افغانستان در این زمستان هوای باریدن ندارد، امید واریم تا خداوند گره از این مشکل ما بگشاید! و سخاوت را به آسمان افغانستان بر گرداند و بار آوری زمین های ما را از ما نگیرد!

دیشب برف اندکی بارید ، کوههای پغمان و دامنه های قرغه سپید گونه شدند و بدنیگونه سپاه زمستان رو به سوی شهر آهسته آهسته نزدیک می شود. گویی زمستان شهر را در محاصره کشیده، محاصره یی که هفته ها ست که چشم به راهش بودیم! گفته می شود امروز در شماری از مناطق کوهستانی افغانستان برف می بارد.
کابلیان قدیم می گفتند:« کابل بی زر باشد ؛ اما بی برف نه». ما همه گان برای ریختن پاغنده های برف دلتنگیم. به کاریز ها و چشمه ها می اندیشیم و به دریا و کشتزار های که تا سبز می شوند آب می خواهند و باران.
در همین حال کشور همسایه، مسلمان، همزبان و همفرهنگ ایران! بیشتر از دو هفته است که دست کم یک هزار هشتصد عراده تانکر تیل افغانستان را در آن سوی مرز متوقف ساخته است.
از یک همسایه ی مسلمان و همزبان که حتا در فکر جیب خرچی های رییس جمهور ما نیز است دیگر چه می توان انتظار داشت، شاید آن تیل ها کیفیت خوبی نه داشتند . به همین سبب آخرین گزارش ها می گوید که همسایه ی مسلمان ما خود گذری بزرگی انجام داده و بخش اعظم تانکر های تیل افغانستان را در زخیره گاههای خود تخلیه کرده است.
این دیگر یک غارت و دزدی بیشرمانه است. وقتی دولتها خود دست به چنین دزدی هایی می زنند دیگر از باند های مافیایی و دزدان دریای چه گله یی می توان داشت!
توطیه های سیاسی ایران در پیوند به افغانستان، معمولاً درفصل زمستان گل می کند. گاهی انبوه مهاجران را از خانه های شان بیرون می کشد و چنان گله ها گوسفندان در دشت های سوزان رها می کند تا بمیرند و گاهی هم از مرز عبور می دهند تا در این سوی مرز تا رسیدن به آبادانیی بمیرند. دولت ایران همیشه از پناهنده گان افغانستان به گونه ی یک حربه ی سیاسی استفاده کرده است. ما همه ساله انبوه انبوه جسد کشته شده گان خود را از ایرانی ها تسلیم و گاهی هم اجساد کشته شده گان ما را در دشت ها می اندازند برای گرگان صحرایی.
بجرانی را که چند سال پیش آنها به سبب برون راندند پناهده گان در یک زمستان سرد در دستگاه دولتی افغانستان به وجود آوردند تا هم اکنون ادامه دارد.
پارلمان وزیر خارجه ی افغانستان استیضاح کرد؛ ولی این امر چنان تنشی را در میان پارلمان و حکومت به بارآورد که دیگر هیچگاهی افغانستان نه توانست پنجره های تفاهم را در میان پارلمان و حکومت باز نگهدارد.
ایران این روز ها به سبب قرارداد عبور پایپ لاین گاز از خاک افغانستان بسیار عصبانی است. در دوران مجاهدین این دولت بزرگترین هیزم کش جنگ در افغانستان بود و تمام تلاش دولت ایران، این بود تا بر نامه ی عبور پایپ لاین از خاک افغانستان را بر هم بزند و چنین بنمایاند که نا امنی ها و جنگ ها در افغانستان این سرمایه ی بزرگ را دود و خاکستر می سازد. بدینگونه یکی از کشور های که در تخریب افغانستان، در ویرانی زیر ساخت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی افغانستان سهم داشته ایران است. سیاسیون افغانستان باید به این نکته توجه داشته باشند که به دشواری می توان به قول و قرار دولت ایران اعتماد کرد!
امیدوارم تا بهار پر بارانی داشته باشیم و دریا ها مان خروشان باشد و اگر سطح آب در دریا های افغانستان و عمدتاً در دریای هیرمند در سال آینده کاهش یابد، باید منتظر توطیه های تازه یی دولت ایران بود. حتا می توان نوع تنش های مرزی را نیز در آن صورت پیش بین بود.
چه باید کرد؟ ایرانی ها کشور ما را توهین می کنند. من باور دارم هیچ افغانی در ایران نه رفته است تا دشنامی نه شینده باشد. ما در نظر آنان همه گان پدر سوخته ایم. این دشنام آن قدر گران می آید و آن قدر زجر دهنده است که حتا گلبدالدین حکمتیار را بر آن وا می دارد تا کتابی بنویسد که:« هو ورونو مونژ پدر سوخته یو»
یک ناسیونالزم عظمت طلبانه در ایران حکومت می کند. این ناسیونالیزم سیاه با تعصب مذهبی نیز همراه است. این تعصب مبنای ایدیولوژیکی دولت ایران را می سازد.
با کرنش، دولت ایران به سخن افغانستان گوش نه می نهد. من باور دارم که معاون رییس جمهور افغانستان در سفر خویش به ایران مشکل تانکر های تیل را با آنها در میان گذاشت، ظاهراً ایرانی ها مشکل را حل شده دانستند، اما آنها معاون رییس جمهور را بردند به کارخانه ی تولید سلاح و بدینگونه به گونه غیر مستقیم خواستند تا قدرت خود را به رخ افغانستان بکشند!
رییس جمهور ایران، وقتی به افغانستان می آید در خانه ی رییس جمهور افغانستان در قصر ریاست جمهوری مناسبات افغانستان و امریکا را توهین می کند و دشنام می دهد. در بند هیچگون معیار ها و آیین های دپلوماتیک نیست! این همه برای آن است که
افغانستان با کرنش و عقب نشینی نه می تواند با همسایه گان متجاوز و قلدر خود به راحتی زنده گی کند. هر باری که کشور های همسایه بر ما فشاور می آورند، ما عقب می نشینیم و چنین سیاستی حتا آن فرصت تاریخی را که در جهت آبادانی و نیرومند شدن افغانستان به دست آورده بودیم، ظاهراً از دست داده دایم. این همسایه ها نه می گذارند تا آبی به راحتی از گلوی افغانستان فرو رود.
آیا ما می توانیم عمل همانند ایران انجام دهیم و خرید کالای ایرانی را تحریم کنیم. اگر چنین کنیم چی گونه می توانیم مشکل را جبران کنیم. اتاق های تجارت افغانستان این مساله را مطرح کرده است که باید کالای ایرانی تحریم شود، و اما شماری از کارشناسان بر این باور اند که این امر نتیجه یی در پی نه خواهد داشت! و تاثیری بر اقتصاد ایران بر جای نه می گذارد.
ایران هم اکنون یک کشور منزوی است. شورای امنیت سازمان ملل متحد بر آن تحریم وضع کرده است. من می پندارم بهتر است افغانستان به گروه کشور های تحریم کننده ی ایران بپیوندد.
این امر نه تنها می تواند تاثیر بزرگ سیاسی داشته باشد؛ بلکه تاثیر مهم اقتصادی را نیز در پی خواهد داشت. هم اکنون که ایران از این همه روابط برادری و اسلامی دم می زند هر روزی به هر گونه یی که دلش خواست برای ما آش تازه یی می پزد، و در پشت پرده ی دوستی چنین با دشمنی عمل می کند، بگذار که چهره ی اصلی اش را مردم افغانستان ببیند.
این یک مساله ی جدیست. فکر می کنم افغانستان باید در قبال سیاست های ایران از سیاست های روز مره گی دست بردارد.
ما به کومک کشور های همسایه در حل منازعه ی افغانستان نیاز داریم؛ ولی در جهت دیگر همین کشور های همسایه خود عامل عمده ی ادامه جنگ در افغانستان اند. اگر آنها دستان مداخله گر خود را در آستین کنند، این بزرگترین کومک به افغانستان خواهد بود. مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان.
هنوز فرصت در پیش است، پیوند استوار و ستراتژیک افغانستان با ایالات متحد امریکا، ناتو و کشورهای غربی فرصت خوبیست تا افغانستان با استفاده از آن از این بی ثباتی سیاسی گامی آن سوتر بگذارد. افغانستان ضعیف و ناتوان را هیچگاهی همسایه های طماع آرام نه خواهند گذاشت. سیاسیون افغانستان؛ احزاب سیاسی افغانستان، جامعه ی مدنی افغانستان، پارلمان افغانستان، روشنفکران و متخصصان اقتصادی و سیاسی افغانستان باید دولت افغانستان را در مورد رسیدن به یک برنامه ستراتژیک سیاسی در مورد کشور های همسایه کومک کنند.
این بار فکر می کنم ایران در اندیشه ی توطیه های بزرگتری است. سال آینده خروج نیرو های ناتو از افغانستان آغاز می شود، بودن شک از هم اکنون عمدتاً ایران و پاکستان در اندیشه ی آن اند تا چی گونه این جای خالی را پر کنند. این خطر را باید جدی گرفت. تا این گردونه ی خونین تاریخ یک بار دیگر آن حرکت خونین خود را در این سرزمین درد تکرار نه کند!

جدی 1389
شهر کابل

- تبصره ها روی موضوع در فیس بوک 

***

آثار اخیر پرتو نادری در آسمایی:

- متن  سخنرانی انتخاباتی پرتو نادری در بدخشان