رسیدن:  10.06.2011 ؛ نشر : 15.06.2011

پس از نشر گفت و شنود با آقای آصف آهنگ، ایشان یادداشتی را به آسمایی فرستاده و خواهش نمودند تا حتما منتشر ساخته شود. آقای آصف آهنگ وفاداری اهالی مناطق مرکزی افغانستان به شاه امان الله را یک نشانه و نمونه ی مهم تبارز احساس وحدت ملی افغان ها ارزیابی نموده و نوشته اند که چون در این مورد برخی مطالب خلاف واقع در برخی نشریه ها پخش شده اند، لذا مهم است تا صورت درست رویداد، ثبت تاریخ شود.

متن یادداشت آقای آصف آهنگ

طوری که روشن است همه انسان ها پاس نمک را داشته و آن را ارج می گذارند- به خصوص مردم سرزمین ما .

هزاره ها-خصوصا مردم ارزگان- از سردار ایوب خان پسر امیر شیر علیخان در مقابل امیرعبدالرحمان خان ، طرفداری کردند. به همین جهت عبدالرحمان خان بالای مردم هزاره ی ارزگان از نهایت ظلم کار گرفت و آن ها را به عنوان اسیر و غلام و برده به فروش رسانید. و اما، برعکس امیر حبیب الله سراج الملت و اعلیحضرت شاه امان الله زمینه آن را فراهم ساختند و کومک نمودند تا هزاره هایی که کشور را ترک کرده بوند به وطن بازگردند . همچنان اسارت، برده گی و کینیزی نیز ملغا اعلام گردید. به همین دلیل نه تنها هزاره های ارزگان بلکه همه اقوام شجاع مردم هزاره به پاس نیکی های شاه امان الله خان تا آخر به او وفادار ماندند . در این میان باید گفت که خواجه هدایت الله خان که از شخصیت های مشروطه خواه بود در این زمان رییس تنظیمه ی هزاره جات بود. هدایت الله خان و سردار محمد امین جان برادر شاه امان الله خان که مادرش هزاره بود، به امیرحبیب الله خان کلکانی بعیت نه کردند. به همین شکل سید احمد خان - معروف به بچه ی شاه نور- که مشروطه خواه و از طرفداران سرسخت شاه غازی بود همراه با برادرش غلام حیدر و خواهرش در راس مردم هزاره به مقابل امیرحبیب الله خان کلکانی جنگیدند و به امیر جدید بعیت نکردند.

از سوی دیگر امیر حبیب الله خان کهدامنی سه نفر از بزرگان چنداول به نام های نورالدین خان، آقا میرآقا خان و آخوند فیض محمد خان کاتب -مولف سراج التواریخ- را که مشروطه خواه بود ، جهت کسب بیعت از سران هزاره، به هزاره جات فرستاد. و اما، سید احمد خان با احترام و بدون دادن بیعت آنان را واپس به کابل فرستاد.

زمانی که نادرخان آمد، امانیست ها به تصور این که نادر خان برای عودت اعلیحضرت غازی شاه امان الله کار می کند، با او همکاری کردند. سید احمد خان هم در فتح کابل با نادر خان همکاری نمود. نادر خان در بدل به سید احمد خان -بچه ی شاه نور- رتبه ی نایب سالاری داد و برادرش هم رتبه ی جنرالی دریافت داشت.

پس از آن که نادر خان بر کرسی سلطنت نشست، هواداران شاه امان الله خان دانستند که نیت اصلی نادر خان چی بوده است . نادرخان هم آنان را شناخت که امانیست و مشروطه خواه اند. همان بود که سید احمد خان نایب سالار و برادرش را هم زندانی نمود. این دو، چهارده سال در زندان بودند، تا این که شاه محمود خان صدراعظم شد و این دو برادر هم چون سایر زندانیان سیاسی آزاد گردیدند.
هدف از این چند سطری که تذکر داده شد این است که ما باید تاریخ کشور خود را شناخته قضاوت کنیم. دوستانی که برای انداختن نفاق بین اقوام برادر در افغانستان تاریخ را جعل می کنند باید بدانند که ناخن هیچوقت از گوشت جدایی نه دارد. من به این باور استم که یگانه راه نجات افغانستان وحدت ملی است که همانا برابری و برادری تمام باشنده گان افغانستان می باشد. و وحدت ملی ما زمانی می تواند تحقق بیابد که همه ی افغانها برای آوردن یک دمکراسی واقعی تلاش کنند. دمکراسی واقعی یعنی این که به چند حزب محدود اجازه ی فعالیت های سیاسی داده شود و در انتخابات نیز به روی احزاب برگزار گردد. هر حزبی که اکثریت را به دست آورد و یا درهمکاری با احزاب دیگر تعداد بیشتر کرسی ها در پارلمان را از آن خود کند، حکومت را تشکیل دهد و در چارچوب قانون اساسی و برنامه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اش کار کند. احزاب مخالف به حیث نیروی بدیل و کنترول کننده ی حکومت هم باید وظیفه ی خود را انجام بدهند. به این صورت می توان امید داشت که افغانها مرزبندی های قومی، نژادی، زبانی و غیره را کنار گذاشته و به حیث شهروندان این کشور با هم دیگر هدفمندانه و بر اساس علایق ملی داخل رقابت های سیاسی شوند.