22/06/2014

دستگير روشنيالی

دوزخ وزيرستان

 

هدف عمليات نظامی ،  وزيرستان بايد جای  “ طالبان خوب” يا  تروريست های خوب  باشد

در وزيرستان از يک طرف در نتيجه حاکميت طالبان زنده گی با معيار مرگ سنجيده ميشود و از طرف ديگر در نتيجه عمليات نظامی پاکستان مردم در زير سايه مرگ به سر می برند. وزيرستان دوزخی است  که ايجاد کننده آن پاکستان می باشد.  پاکستان با ترويج،  تبليغ و تشويق بنياد گرایی مذهبی تلاش کرد تا عقل، دانش، وطن و وطن دوستی اين مردم را دزدی کرده و وزيرستان را به پايگاه تروريست های منطقه و جهان مبدل کند.

هم چنان پاکستان توانست از منطقه ی اميدهای ديروزی ما،  “ آزاد قبايل” و  “ دا پښونستان د موږ” سياست عمق ستراتژيک خويش را در افغانستان پيش ببرد و از طالبان به حيث وسيله مانورخويش در افغانستان استقاده نمايند.

پاکستان اين کار را با موفقيت انجام داد و امروز نه قبايل وجود دارد، نه آزادي وجود دارد و نه هم  “ دا پښونستان د موږ” و اکنون پاکستان با آغازعمليات نظامی “ ضرب غضب” با دست آزاد در وزيرستان مردم را ميکشد و ده ها هزار انسان را از خانه های شان بی جا ميکند. 

رسانه های جمعی، نویسنده گان، ژورنالست ها، مبصرين سياسي ... در پاکستان از اين عمليات پشتبانی ميکنند  و بسيار زياد برموجوديت تروريست خارجي،  ازبک ها، عرب ها، چيچينی ها...در وزيرستان تاکيد ميگردد. اما هيچ کدام شان از موجوديت تروریست های افغانی از جمله از موجوديت شبکه حقانی ... در اين منطقه صحبت نمی کنند.

صدراعظم پاکستان ميگويد، operation would continue until terrorism is eliminated from the country  

هيچ کس، حتی يک پاکستانی عادی هم به اين حرف های آقای شريف باور ندارد و نه اين حرف ها به واقعيت مبدل ميشوند.  تجربه عمليات های قبلی پاکستان به جای شکست طالبان نيرومند شدن طالبان را نشان ميدهد.  وزيرستان يگانه مرکز تروريزم نيست و طالبان يک پديده ی محلی و منحصر به وزيرستان نمی باشد. بنابر اين هيچ تضمينی وجود ندارد که طالبان شکست بخورد و يا طالبان در وزيرستان شمالی  محو شوند.

طالبان نهضت سراسری پاکستان است و در سراسر اين کشور فعاليت ميکنند. فاروق ستار رهبر متحد قومی محاذ پاکستان ميگويد،   “ طالبان و طرفداران انها 25% شهر کراچی را کنترول ميکند. اگر اقدامات فوری صورت نگيرد، مرکز تجارتی کشور با بحران بزرگ مواجه خواهد شد.”

مرکز رهبری تروريست ها به جای وزيرستان در پنجاب است. تروريست های که در حدود 200  نفر را در بمبی هندوستان کشتند  و تروريست های که طور منظم و پلان شده اهل تشيع را ميکشند در پنجاب و تحت حمايه پنجاب می باشند.

طالبان، تروريست ها و دهشت گردها يگانه مشکل پاکستان نيست.  پاکستان به سوی راست مذهبی در حرکت است و آنچه که ليبراليزم و سيکولريزم خوانده ميشوند در حال مردن استند. در عمل ديگر پاکستان سيکولر و دموکراتيک وجود ندارد. در سراسر اين کشور وهابيزم و سلفيزم به سرعت بی نظير رشد ميکند  و ساحه نفوذ و تاثير خويش را در تمام طبقات و به ويژه در قشر بسيار وسيع  فقير نشين تحکيم می بخشد. هزارها مدرسه دينی که به کومک عرب ها ساخته شده است تلاش دارند تا در سراسر اين کشور تفکر نسل جوان را  در انحصار خود داشته باشد. اگر در عمليات جاری روزانه از 25 تا  30  طالب کشته ميشوند اين مدرسه ها درعوض انها 100 نفر بسوی صفوف طالبان روانه ميکند.

بنيادگرایی مذهبی در پاکستان پلوراليزم مذهبی و فرهنگی را درجامعه تحمل کرده نمیتواند  و عدم تحمل در برابر ديگران انديشان و پيروان مذاهب ديگر رو به افزايش می باشد.  “ در پاکستان عمده ترين مانع تطبيق شريعت اهل تشيع می باشند” اصف چوتو رهبر لشکر جنگوی.

در نتيجه رشد و تقويت بنيادگرایی مذهبی در پاکستان ثبات سياسی و اقتصادي تضعيف شده و از همه بدتر اينست که ثبات اجتماعی و فرهنگی در اين کشور در حال از بين رفتن است،  پروسه های ايجاد دولت مدرن و ملت شدن ناکام شده اند و جامعه پاکستان طور بالفعل و طور بالقوه يک جامعه تقسيم شده است و جوامع موازي به اساس قومی و مذهبی در اين کشور رشد ميکند و ازهم فاصله ميگيرند. درعراق رشد سريع  جوامع موازی است که اين کشور را به سوی تقسيم شدن می برد.

در پاکستان طريقه ی ديوبندی که به وهابيت و سلفی ها دست کومک داده است در تمام بخش های زنده گی سياسی، اقتصادی، اجتماعی، روانی عميقآ نفوذ کرده است و همين جريان ها اند که راه و سمت گروههای تروریست را تعين ميکند و سياست خرابکار پاکستان را در قبال افغانستان و هندوستان توجيه و پشتبانی می نمايد.

گروهای بنيادگرا  به طور وسيع در اپرات حکومتی، در پوليس، در اردو و دستگاه عدلی پاکستان نفوذ کرده و در اين ارگانها طرفدارانی دارند که از آنها حمايت ميکنند. هم چنان نفوذ و تاثير اين گروها در مکاتيب، در پوهنتونها،  در موسسات تعلیمی و اجتماعی افزايش يافته است و آنانی که به شيوه ديگر می انديشند کشته ميشوند. شهر کراچی هر روز شاهد چنين کشتارها می باشد. چندي قبل در بلوچستان يک عضو پارلمان به جرم عيسوی بودن و به جرم خواست يک پاکستان سيکولر و دموکراتيک که در آن همه افراد بدون اين که پيرو کدام مذهب است، به کدام لسان حرف می زند ... در برابری با هم زنده گی کنند کشته شد  و در پیشاور گلناز را به جرم خواندن به قتل رسانيد.

يکسان سازی و ايجاد جامعه دولتی

هدف اساسی بنيادگرايي مذهبی در پاکستان پاک کردن “ خاک مقدس ” از وجود شعيه ها، عيسوی ها، هندو ها... و يا از وجود هر نوع  ديگر انديشان است. بنيادگرايان بر اين عقيده اند که در نتيجه ی پاکسازی ديگران  و دگرانديشان امکانات تطبيق شریعت و ايجاد جامعه یی به وجود آيد که در آن  همه يکسان،  همه دارای يک عقيده و همه دارای يک تفکر و يک ايمان باشند.

 در جامعه يکسان بنيادگرايان همه چيز و تمام بخش های زنده گی از بالا تنظيم و رهبری ميگردد، حرف ها، انديشه ها، رفتارها و طرز لباس پوشيدن ها هم دولتي ميشوند.  در جامعه يکسان فاصله بين دولت و جامعه از بين برده ميشود فرد و جامعه هر دو استقلال خويش را دست ميدهند. حاکميت و قدرت در وجود يک فرد تمثيل ميگردد، چيزيکی مردم افغانستان در وجود حاکميت طالبان تجربه کردند.

هدف عمليات اردو پاکستان

عمليات جاری زمانی صورت ميگيرد که از يک طرف در افغانستان مساله انتقال قدرت سياسی مطرح است و ار طرف ديگر قواي ناتو افغانستان را ترک مي کنند. در اين حالت پاکستان به خاطر به دست آوردن اهداف خويش در افغانستان به “طالبان خوب” و تقويت آنها ضرورت دارد و وزيرستان بايد جای “ طالبان خوب” باشد.  طالبان خوب” طالبانی اند که برای اهداف پاکستان در افغانستان جنگ ميکنند.

پاکستان خطرناکترين کشور جهان است و از همين جا است که شعارهای “ مديريت کردن جهان” “ اصلاح کردن جهان” ... بلند ميگردد. خطر پاکستان را نه بايد ناديده گرفت.