08.2014 .22

دکتور اکرم عثمان

ما و شب یلدای انتخابات

انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان میزان سنجی دقیقی بود که ذات وسیمای واقعی ما را آشکار کرد. این رویداد به ما فهماند که در کجای عقلانیت و آدمیت قرار داریم.

رقابت بین کاندیدهای ریاست جمهوری به مردم ما حالی کرد که در اصل رقابت بین دو نفر آدم متعارف جاری نبود بلکه دو مدعی کینه توز از درون جنگلهای آمازون و یا گم بیشه های افریقا مشغول زورآزمایی بودند.

و گفت وطنداران، جهانیان گمان بردند که در افغانستان دو نفر ابدرزاده که با هم پدرکشی داشتند وارد عرصه شده اند اما قبل از رسیدن به اهداف شخصی، فرزندان رعیت را به قربانگاه فرستادند و خود بی توجه به عمق فاجعه، ریسمان کشی و مشاجرات لفظی را دوام دادند، گفتی سلطه بر ٦٥٠٠٠ کیلومتر مربع کُلِ رقبۀ افغانستان را برای ارضای انانیت و حرص جهانکشایی شان کافی نمیدانستند بلکه هفت اقلیم و هفت آسمان را هم جولانگاه لشکرکشی شان میدانستند.

هر دو جناح در عمل ثابت کردند که کوچکترین باوری به حضور آزاد مردم در انتخابات ندارند. یک طرف به جهر اعلام کرد که هرگز شکست را نمی پذیرد و بدا به حال کسی که یک مثقال تن و توش او را کمتر بگوید و یا بالای چشمش ابروی بپالد. این جنرال به اصطلاح ماشینی! و عضو سابق کمیتۀ مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، همچنان به تمام مخالفین احتمالی اش زنهار داد که اگر گوش و بینی شان را دوست دارند نباید خلاف میل او پای شان را کج بگذارند و الا پای شان را قلم خواهد کرد.

سرکردۀ جانب دیگر یک گام پایش را جلوتر گذاشت و دم از تشکیل دولت موازی! زد. او با کوس و کرنا به رسانه ها گفت که: به زودی در سه ولایت شمال و در داخل ارگ سلطنتی اعلام پادشاهی خواهد کرد و وزرای همتبار و همزبانش را بر گردۀ مردم سوار خواهد کرد. ولی دریغا که جهان به گونۀ دیگر چرخید و از ینگی دنیا "جان کری" وزیر خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا نفس سوخته نازل شد و جنگ داخلی را جلو گرفت و در مقام ناصح به طرفین گوشزد کرد که جنگ از گرگها و گربه ها به میراث رسیده و زیبنده نیست که به خاطر جیفۀ دنیا! یکدیگر را تکه و پاره کنند.

"جان کری" هوشمند به طرفین اطمینان داد: که در پیشنهاد او بازنده وجود ندارد و هردو برنده اعلام می شوند!!

این انتخابات هزاران مرتبه از انتصابات دوران سلطنت مسخره تر، ناسودمند تر و مضحک تر بود.

این انتخابات مردم را از دموکراسی خواهی، مشروطه خواهی و حتی عدالت خواهی توبه داد. مردم دلیر افغانستان در ازاء از دست دادن جگر گوشه های عزیز و حتی انگشتان شان خبر دلزده گی، نفرت و پشیمانی چیزی از این انتخابات به دست نیاوردند.

سالها پیش با الهام از میتولوژی یونان نوشته بودم: مقیاس عدالت خواهی "پروکرست" دزد معروف یونانی، تخت خوابی بود که اسرایش را در آن می خواباند، اگر اسیر از تخت خواب درازتر میبود اره اش میکرد، اگر کوتاهتر میبود او را با شکنجه آنقدر می کشید که برابر با تخت خواب میشد و اگر برابر با تخت خواب میبود رهایش میکرد.

به فکر این هیچمدان پارامتر ما برای شناخت دموکراسی و انتخابات به اصطلاح دموکراتیک ما همان تخت خواب"پروکرست" است که به ندرت قد و قامت کاندیدایی با آن تطبیق می کند، در غیر آن بدا به حال درازترها و کوتاهترها!!

شایان وقت است که ما یک جامعۀ استبداد زده داریم، تداوم و تسلسل استبداد در جامعۀ ما تبعاتی مانند کنش و واکنش عنکبوت داشته است. این حشره پیوسته می بافد و میگسلد. این سوخت و ساخت در ذات و فطرتش وجود دارد. جولاگک عمرها تولید و باز هم تولید می کند و سر انجام به خط اول بر میگردد. مگر ما گرفتار این شجرۀ خبیثه نیستیم؟ مگر ما از سالهای بسیار دور مشغول ساختن و خراب کردن نیستیم؟

حدود یک قرن پیش کشف حجاب کردیم، پارلمان ساختیم، دارالامان آباد کردیم و دریشی پوشیدیم اما حالا از آن نهضت چه داریم؟ آن آبادی ها را کجا دفن کردیم. سینمای پغمان را کی آتش زد، سینمای بریکوت و قصر دارالامان را کی ویران کرد؟

بر سر پادشاه بی تخت و تاج و باد آوردۀ ما جناب حامد کرزی کی دستار بست و نی تنبان کشاد و پیراهن ملایی به تنش کرد؟

آیا اینها چندین عقبگرد و چرخیدن گرد چرخۀ تکرار نیست؟ آیا ما عنکبوت زده نیستیم؟ آیا ما بهسوی قعر قرون وسطی راهی نیستیم؟ تردیدی ندارم. خدا خیر کند.

اگر این مکتب است

کار طفلان خراب می بینم