رسیدن به آسمایی : 17.10.2008؛ تاریخ نشر در آسمایی : 17.10.2008

ضرورت مبارزه علیه فقر

به مناسبت رور جهانی غذا


تتبع و نگارش: محمد صدیق مصدق


26 میزان 1387 هـ ش مطابق 17 اکتوبر 2008م مصادف است با روز جهانی غذا و یا آنچنانکه در هند میگویند: "روز جهانی فقدان غذایی".
مبارزه علیه فقر اولین هدف هزاره است که بر مبنای آن تا سال 2015م باید فقر حاضر در جهان به نصف تنزل یابد.
• آیا هر روز غذا برای خوردن دارید؟
• آیا هر روز غذای کافی برای خوردن دارید؟
• آیا غذای که میخورید صحی و مغذی است؟
اینها سوالاتی اند که اگر به آنها جواب مثبت میدهید پس شما از جمله اشخاص خوشبخت این دنیا هستید. اما اگر به یکی از این سووالات جواب منفی ارایه میدارید پس شما از جمله 854 میلیون افرادی هستید که با فقر دست در گریبان هستند. این تعداد در حقیقت یک بر دهم نفوس جهان را تشکیل میدهند، در حالی که فقر دامنگیر یک بر ششم نفوس ممالک جهان سوم میباشد. شایان تذکر است که در اثر بحران غذایی و صعود قیم در جهان وضعیت فقر در سطح دنیا رو به وخامت و تزاید گذاشته است.
امروز در جهان بیشتر از حد کفاف مواد غذایی تولید میگردد، اما بازهم از هر ده نفر یک نفر از گرسنه گی رنج میبرد. سبب این امر بیشتر در نحوه تولید، خرید، فروش و سیستم های توزیع مواد غذایی و بالاخره ساختار های تجاری است که مانع توزیع عادلانه مواد غذایی میگردد.
تا اینجا اخبار رقتبار و منفی. اما نکته نیک این است که این وضعیت را ما انسانها در دست داریم و اگر بخواهیم قادر خواهیم بود تا در این حالت تغییر مثبت ایجاد نماییم.
برای وضاحت در موضوع فقر وقایع مختلفی را از گوشه های جهان مخصوصاً افریقا، قاره ای که بیشر معروض به فقر و گرسنه گی است برمیشماریم تا از آن بتوان درس های برای وضع ناهنجار تولید مواد غذایی در کشور گرفت.
در گذشته ساکنان اکثر ممالک افریقایی در مجموع به اندازه کافی مواد غذایی برای مصرف در اختیار داشتند، به استثناء موارد خشکسالی و یا حوادث طبیعی که ممکن است وقتاً فوقتاً رخ بدهد. از سال 1980م بدینسو بانک جهانی و صندوق وجهی بین المللی کشور های افریقایی را وادار ساختند تا فرآورده های زراعتی شان را عمدتاً به مقصد صادرات تولید نمایند. این امر باعث شد تا کشور های مختلف افریقایی به زرع و تولید محصولات خاص زراعتی چون قهوه، برنج، پنبه، سبزیجات و غیره جهت صدور به کشور های ثروتمند بپردازند. این نحوه تولید باعث فشار بیشتر بر دهاقین گردیده و در اثر زرع یک محصول مخصوص تنوع در فرآورده های زراعتی و مواد اولیه غذایی مورد تهدید قرار گرفت.
حکایت محمدالحسن یک دهقان از کشور گانا در غرب افریقا مشکلات دیگری را برملا میکند. این دهقان گانایی که برنج زرع میکرد و از این درک به خوبی امرار معاش مینمود، بعد از سال 2000م در اثر کاهش نرخ برنج با 50 فیصد به یک دهقان گدا مبدل شد. دلیل این کاهش فاحش قیم واردات برنج از امریکا، ویتنام و تایلند بود که بدون هییچ نوع محدودیت گمرکی وارد گانا میشد. بین سالهای 2000م الی 2003م واردات برنج از ممالک نامبرده به سه برابر ارتقاء یافت که بدین ترتیب برنج داخلی نسبت قیمت بلند در بازار رقابت ناکام و از صحنه ناپدید گردید. دهقانان گانایی که در مقابل برنج وارداتی با کیفیت پایین و نرخ نازل نمیتوانستند رقابت کنند، ورشکست شده و از دهقانان خودکفا به دهقانان محتاج و گدا مبدل شدند.
این وضعیت بالاخره کاسه صبر دهقانان را لبریز ساخت که به مظاهرات اعتراضیه آنان انجامید. این تظاهرات باعث شد تا خکومت گانا قانونی را تصویب کند که بر اساس آن قیمت برنج وارداتی با پنج فیصد بلند برود. اما درست یک ماه بعد از تصویب این قانون، صندوق وجهی بین المللی حکومت گانا را وادار ساخت تا این قانون را باطل اعلان نموده و برعلاوه یکعده خدمات دولتی را به متشبثین خصوصی واگذار کند، کمک های مالی به دهقانان را ملغی قرار بدهد، کنترول قیم را از بین ببرد، بازار آزاد را بیشتر از پیش ترویج بدهد و بالاخره مالیات بر محصولات زراعتی وارداتی را کاهش بدهد تا در عوض این کشور بتواند از صندوق وجهی بین المللی قرضه بدست بیاورد. قرضه های که بیشتر در جیب دولتمردان فاسد سرازیر میشد تا در جهت فقرزدایی، رفاه عامه و عمران گانا.
اما قاره افریقا شاهد مثال های موفقی نیز است که میتواند برای سایر ممالک به مثابه الگو محسوب شود. در اینجا بطور مثال از کشور ملاوی در شرق افریقا نام میبریم.
ملاوی در سال 2005م با خشکسالی شدید روبرو گردید که در اثر آن و عواقب قلت مواد غذایی 5 میلیون تن با خطر مرگ ناشی از گرسنه گی مواجه شدند. حکومت ملاوی در مخالفت با بانک جهانی، صندوق وجهی بین المللی، کشور های ثروتمند غربی و سازمان های بزرگ تمویل کننده دست به ابتکار ارایه کمک های مالی جهت خریداری کود کیمیاوی به دهقانان زد. به دنبال این اقدام حکومت ملاوی انتقادات زیادی از طرف جریان های مختلف ابراز شد. از آنجمله گفته میشد که "بهتر بود تا این پول را به راه های دیگری چون تحقیق، انکشاف درازمدت و احداث راه ها مصرف نمود" و یا "اگر مردم یک بار به کمک عادت کردند، باید همیشه به آنها کمک کرد" و غیره.
اما حکومت ملاوی قاطعانه عمل نمود زیرا آرزو نداشت تا سال آینده بازهم با کمبود محصولات زراعتی و عواقب ناگوار آن مواجه شود زیرا ملاوی نیز در سال 2000م از جمله کشور های بود که تعهدش را برای کاهش میزان فقر اعلام کرده بود. در اثر این اقدام ملاوی دو سال بعد، حاصلات جواری این کشور نسبت به پنج سال گذشته به 73 فیصد بالا رفت. این کشور که سالانه به 2 میلیون تن جواری منحیث ماده اولیه غذایی ضرورت دارد، با بدست آوردن بیش از 3.5 میلیون تن توانست بعد از رفع نیازمندی های داخلی، 1.5 میلیون تن اضافی را به ممالک همجوار صادر نماید. در سال 2008م مقامات این کشور تصمیم گرفتند تا 78 میلیون دالر را جهت خریداری کود کیمیاوی و تخم بذری اصلاح شده اختصاص بدهند که این رقم نسبت به سال قبل 27 میلیون دالر بیشتر میباشد.
مفاچیوتا مسوول قاره افریقا در سازمان جهانی زراعت در زمینه چنین میگوید: "من از اقدام مقامات کشور ملاوی پشتیبانی مینمایم، زیرا اگر جامعه اروپایی جهت حفاظت سکتور زراعت در کشور های عضو برای دهاقین خویش کمک های بی شایبه مالی مینماید، در حالیکه عاید سالانه دهاقین اروپا بطور اوسط به 45000 ایرو میرسد، پس چرا کشور ملاوی به منظور حفظ سکتور زراعت و خودکفایی دهاقین این کشور به این اقدام متوسل نگردد، در حالیکه دهاقین این کشور سالانه به طور اوسط کمتر از 100 ایرو عاید دارند".
حالا سه سال بعد ملاوی نمونه خوبی از یک اقدام بجا و عملی بشمار میرود که از طرف جوانب مختلف مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرد. تا حدی که نمایندگان سکتور زراعت سایر ممالک افریقایی به این کشور سفر مینمایند تا از تجارب و دستآورد های مثبت این کشور در جهت فقرزدایی و رشد و خودکفایی زراعتی در ممالک خویش استفاده اعظمی نمایند.
در نهایت این سوال به میان می آید که با توجه به مثال ها و نمونه های عملی فوق چه درسی میتوان در مورد کشور محتاج خویش که تا گوش ها در کشت کوکنار غرق است آموخت؟
بدیهی است که نمیتوان و نباید قدم به قدم اقدامات ملاوی و یا هر کشور دیگر را بدون چون و چرا در افغانستان پیاده نمود، اما آزموده های بدست آمده از آن در هر صورت طرح یک استراتیژی زراعتی و تأمین مصوونیت غذایی، استقلال عمل، تثبیت اولویت ها و بالاخره تعهد و پابندی به ارزش های جهانی و ملی میباشد.
آرزو بر این است تا مسوولین سکتور زراعت در کشور قبل از فرارسیدن زمستان سرد و عواقب سال نسبتاً کم بارانی که پشت سر داریم با چشمان باز، تعقل، تدبر و تعهد طرح های مؤثر، مثمر و درازمدت را روی دست گیرند. اگر ملاوی میتواند در ظرف دو سال خود را به خودکفایی برساند، چرا باید افعانستان برای دهه ها یک کشور محتاج و فقیر باقی بماند؟