رسیدن به آسمایی: 17.05.2010 ؛ نشر در آسمایی: 18.05.2010

روز آزادی مطبوعات


نویسنده : مارتین گیرنر
مترجم از آلمانی به دری :  آرزو پوپل




گزارش  بیطرفانه از وقایع توسط ژورنالیست ها به وضعیتی شباهت دارد، که به طور بی تناسب  بر  کرهٔ زمین تقسیم شده است. جایی که ژورنالیست ها  امکان این را دارند تا لیاقت و اهلیت مسلکی خود را به اثبات برسانند،  آن جا  تحت دشوار ترین شرایط ایفأ وظیفه می نمایند.
در گزارش اخیر MWR، که چندی قبل در کابل به نشر رسید، می توان مطالعه نمود، که حکومت  کنونی در افغانستان به کدام منظور  سعی و تلاش بی پایان به خرچ می دهد، تا  پخش گزارش ها از حوادث و وقایع  ترورستی ممنوع قرار دهد. این یک پدیده یی می باشد، که از سال ۲۰۰۶ بدین سو به طور مکرر به مشاهده رسیده است. با مشاهده و درک این ژورنالیست های افغانی از یک خلاف رفتاری غیر قانونی در مقابل قانون اساسی افغانستان و کوشش سانسورگری
صحبت می نمایند.
 اعتراضات ژورنالیست های افغانی، با وجود  پشتبانی اندک و نادر جامعهٔ غرب  از مطبوعات آزاد افغانستان، نمایانگر  وجود چیزی همانند جامعهٔ مدنی در افغانستان جنگ زده  است و  این را می توان نطفه آن نامید.
ذهنیت عامه می داند که آقای رهین  وزیر اطلاعات و فرهنگ کنونی در حکومت آقای کرزی، که در غرب تحصیلات عالی اش را به اتمام رسانیده است، در این کشمکش ها به طرفداری از مطبوعات قدم گذاشته است. سلف آقای رهین، آقای خرم، متعلق به حزب اسلامی، چند ماه قبل به مطبوعات کنونی افغانستان اتهام وارد نمود، که گویا، مطبوعات کشور نمونه بارزی از کاپی زیان رسان مطبوعات غربی اند.
به گفته ژورنالیستان بدون مرز،  آقای رهین قادر به کشانیدن نماینده گان دولتی و ژورنالیست ها به دور میز مذاکره شده است. نتیجهٔ این مذاکرات درج یک توافقنامهٔ می باشد، که در آن  ژورنالیست ها  اجازهٔ گزارش از وقایع و حوادث ترورستی را قرار ‌ذیل دارند:

تمام رسانه های گروهی باید از نشر تصاویر از حملات ترورستی و قربانیان آن خودداری نمایند. همچنان باید از نشر فلم هایی که قوای نظامی را در جریان مجادله و نبرد با ترورست ها نشان می دهد و  آشکار کنندهٔ تکتیک های دفاعی در مقابل حملات دشمن اند، جلوگیری به عمل آید. از مطبوعات تقاضا می شود، که در قسمت نشر گزارشات از حملات ترورستی از دقت و مهارت های مسلکی خود استفاده نمایند.


ولی با این نمی توان مشکل عمده و اساسی را حل نمود، که ژورنالیست های افغان با آن رو به رو  اند. در این توافقنامه هیچ ذکری به عمل نیامده است، که در آینده رفتار اداره امنیت ملی افغانستان- که از سال ۲۰۰۶ بدین سو به طور
مکرر ژورنالیست ها را تحت زجر و شکنجهٔ روحی و حسمانی قرار داده- با ژورنالیست ها چه گونه خواهد بود. ضرورت به  داشتنن توانایی و قدرت فکری والا نیست، تا درک نمایم، که این همه مشکلات خود به خود ژورنالیست های افغانی را وادار  می سازد، تا خود شان شخصا جهت حفظ حیات و جان شان از ذکر حقایق چشم پوشی نمایند. ما به طور آشکارا و نمایان شاهد عکس العمل های جهان غرب در قسمت این مشکل عمدهٔ جامعهٔ افغانی - به طور مثال از جانب آقای Holbrooke و خانم Clinton - بودیم، که با تأسف  باعث کدام تغیر و تحول مثبت در این زمینه نبودند. به دلیل این که امکان تحت فشار قرار دادن متداوم و موثر حکومت افغانستان از جانب جامعهٔ غربی موجود نمی باشد.
از یک مدت طولانی است، که روزگار فلاکت بار ژورنالیست های مرد و زن افغانی بدون  کدام تغیرات آشکارا از سه جانب به محاصره گرفته شده است: حکومت افغانستان، طالبان و قوای نظامی NATO. یک ژورنالیست افغانی از ولایت کندز، که از سال ۲۰۰۱ بدین سو یکی از اعضأ فعال انجمن  بنیاد مطبوعات آزاد افغانستان است، می نویسد: مطبوعات افغانستان در دست جنگ سالاران می باشد.
جمعیت حمایت از ملت های تهدید شده گزارش می دهد، که در شمال افغانستان قوای نظامی NATO جنگ سالاران را با یک سیاست غیر قابل فهم حمایت و تقویه می نماید، که اساس آن را گذشت و چشم پوشی از اعمال غیر انسانی و جنایتکارانهٔ آنان تشکیل می دهد.
و بالاخر این طالبان هستند، که منحیث ناظرین پیشتاز آزادی مطبوعات در نگاه خود شان قدرت تام  الاختیار در قسمت سانسور کار ژورنالیست ها، گرفتاری، شکنجه دادن و حتی کشتار آنان می باشند.

به همین سبب لست درخواست خبرنگاران بدون مرز-  دارندهٔ نکات ذ‌یل- هنوز هم از ارزش و اهمیت قبلی برخوردار می باشد:


۱. رهبران طالبان باید از آدم ربایی، تهدید و حملات علیه ژورنالیست ها خودداری نمایند.
۲. مقامات ذی الصلاح افغانی باید توجه بیشتر در قسمت سر نوشت ژورنالیست ها در ولایات ـ به خصوص در مناطق جنوب و شرق افغانستان - به خرچ دهند.
۳. قوای نظامی بین المللی باید تسهیلات لازم را برای سهولت ورود مطبوعات به مناطقی مهیا سازند، که در آن امکان مقابله با طالبان وجود دارد.
۴. سازمان های ژورنالیست های افغانی و بین المللی باید راه هایی را جستجو نمایند، که به واسطهٔ آن ژورنالیست های تحت تهدید قرار گرفته شده امکان خروج از مناطقی را داشته باشند، که در آن خطرات جانی و جسمی برای آنان وجود دارد.