2.01.2019

کی برنده خواهد بود: رییس جمهور غنی و یا مخالفانش؟...

از میان ۱۸ نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ ، بیشتر شان کسانی اند که اصلاً چانس واقعی برای برد را ندارند. نامزدانی که چانس دریافت آرای بلند را دارند کمتر از انگشتان یک دست اند.

مخالفان عمدهٔ رییس جمهور غنی نتوانستند با هم یک تیم واحد بسازند. جمعیت اسلامی ،‌ اینبار به روشنی به جمعیت پراکنده مبدل شده و رهبران سرشناس آن در چند تیم در رویارویی آشکارا با هم قرار گرفته اند. یک بخش از رهبری جمعیت به دور آقای اتمر حلقه بسته- همان هایی که بر آقای اتمر اتهامات بسیار سنگین وارد میکردند. دستهٔ ‌دیگری از رهبران جمعیت به ریاست آقای صلاح الدین ربانی، ‌از آقای عبدالله عبدالله اعلام پشتبانی کرده اند. و اما، آقای عبدالله عبدالله در طول مدت ایفای وظیفه به حیث رییس اجراییه مصدر هیچ کار و ابتکاری مهمی نه شده است که بتواند برایش رأی آور باشد. از این منظر حامی وی آقای صلاح الدین ربانی نیز وضعیت بهتر از خود آقای عبدالله ندارد. یک بخش آرای هواداران پایدار جمعیت ممکن است نصیب آقای احمد ولی مسعود شود- آن هم تنها به خاطر داشتن نام خانواده گی مسعود. و اما، به دشواری میتوان تصور کرد که آقای احمد ولی مسعود،‌ با اتکا بر این یگانه «سرمایه»‌‌ که چند نامزد دیگر نیز خود را در آن از نظر سیاسی شریک میدانند،‌ بتواند روی پیروزی حساب نماید.

جنجالی ترین و جالب ترین نامزد در این میان آقای گلبدین حکمتیار است که هیچ متحدی ندارد،‌ انتخابات آینده میزان واقعی پشتیبانی از او را روشن خواهد ساخت- و اما، با هیچ محاسبه یی نمیتوان تصور کرد که او میان نامزدان پیشتاز قرار بگیرد.

چنان به نظر میرسد که سرمایه و سود اجتماعی و اعتبار سیاسی «بانک های رأی» نیز شدیداً پایین آمده است.

نسل جوانی که دورهٔ‌ پسا طالبی سربلند کرده است اینبار بخش بزرگ رأیدهنده گان را تشکیل میدهد- نسلی که بیشتر از گذشته به آینده علاقه دارد ؛ نسلی که بیش از نسل های گذشته درسخوانده و تحصلیکرده دارد و آشنایی آن با جهان و ارزش های مدرن بیشتر است. میتوان گفت که این نسل به صورت بالقوه ظرفیت آن را دارد تا مستقلانه فکر کند، مستقلانه روی مسایل داوری نموده و مستقلانه تصمیم بگیرد و نه برای کدام گذشته ،‌ بل برای نفی گذشته و برای رسیدن به آیندهٔ‌ بهتر تصمیم بگیرد.

با آن چه گفته آمد،‌میتوان پیشبینی کرد که اینبار شمار رأی دهنده گانی که میتوانند به جای اطاعت از این یا آن «رهبر»، خود شان مستقلانه در مورد رأی شان تصمیم بگیرند به حد قابل ملاحظه یی بالاتر از گذشته باشد.

چانس پیروزی رییس جمهور غنی

آشفته گی و پراکنده گی و فقدان فکر و برنامهٔ‌ ستراتیژیک میان اپوزسیون، رسوایی های مهره های قبلی قدرت، سقوط اعتبار «بانک های رأی» و ازدیاد کتله یی شمار رأیدهنده گان مستقل، بیش از همه به نفع رییس جمهور غنی تمام خواهد شد. و اما، ‌این به معنای پیروزی خود به خودی رییس جمهور در برابر نامزدان دیگر  نیست.

چنان به نظر میرسد که آقای غنی اینبار با اطمینان به نفس بیشتر از انتخابات قبلی وارد میدان شده است. شاید او روی این حساب میکند که این بار به خاطر کارنامهٔ‌ دورهٔ‌ ریاست جمهوری اش از اقبال بیشتری میان مردم برخوردار است. و اما،‌ دورهٔ ریاست جمهوری آقای غنی به علل متعدد دوره یی نبود که تنها با دستاوردهای مثبت نشانی شده بتواند. چالش های عمده یی را که در این دوره فراراه آقای غنی قرار داشتند میتوان چنین بر شمرد:

-  چالش های امنیتی

 - چالش های اقتصادی

 - سستی ها و کاستی ها در کار حکومت

و اما، علل عمدهٔ‌ بروز این چالش ها را چنین میتوان برشمرد:

-  خروج بیش از یک صدهزار نیروی ایتلاف بین المللی و انتقال وظایف امنیتی به نیروهای افغان

 - نوسانات در سیاست ایالات متحده به ارتباط افغانستان

-  کاهش کومک های بین المللی

-  مشکلات و موانع دست و پاگیر ناشی از «موافقتنامه حکومت وحدت ملی» ‌که اعمال صلاحیت های قانونی رییس جمهور را با محدودیت ها و دشواری های بزرگ مواجه ساخته بود

-  تشدید تشنجات میان قدرت های بزرگ و تأثیرات آن بر سیاست های برخی قدرت های جهانی و منطقه یی در مورد افغانستان.

و اما،‌ پرسش این است که آیا کتلهٔ ‌اصلی رأیدهنده گان رابطه پیچیدهٔ‌علت ها و معلول ها را درک خواهد کرد و از آن نتیجه گیری های لازم را کرده خواهد توانست و یا خیر. این تا اندازه یی مربوط میشود به این که تیم آقای غنی چه گونه و تا چه حدی خواهد توانست مسایل مذکور طی کارزار انتخاباتی به مردم توضیح دهد و تا چه حدی برنامهٔ‌ وی برای دور بعدی برای مردم جذاب و پذیرفتنی خواهد بود.

عامل موثر دیگر انکشاف اوضاع تا روز انتخابات است.

به همین جهت با آن که از بسا جهات مقدمات برای پیروزی دوبارهٔ‌ آقای غنی تا حدی فراهم است، ‌ولی این به صورت خودکار باعث پیروزی آقای غنی نخواهد شد.

آقای غنی با آوردن آقای امرالله صالح به حیث نامزد معاون اول ریاست جمهوری، یک «توس» پر تأثیر را به میدان آورد، و اما دشوار است تصور کرد که وی تنها با همین یک «توس» برنده شود. او به «توس» ها و «قطعه»های برندهٔ‌ دیگری هم ضرورت دارد تا پیروزی اش را قطعی بسازد.

در پایان  بخشی از نوشتهٔ اخیر ‌آقای سخیدادهاتف را که از مخالفان همیشه گی آقای غنی بود و ستراتیژی اش این بود تا با استفاده از هر امکانی غنی را بکوبد، این جا می آورم :‌‌« من از همه‌ی تیم‌های موجود می‌ترسم. اما از تیم اشرف غنی کمتر می‌ترسم. اعتراف می‌کنم که با سپردن مدیریت مملکت به دست تیم اشرف غنی اطمینان و آرامش بیشتری احساس می‌کنم. اشرف غنی، با تمام بدی‌هایش، می‌فهمد که حکومت چیست و توسعه و برنامه چیست. سرور دانش یک دولتمرد متین و تواناست و ظرفیت قوی کردن و استوار کردن بوروکراسی لازم در حاکمیت قانون را دارد. امرالله صالح، آدمی خلاق و اندیشمند و کارشناس است.

شما هر یک از این نامزدهای ریاست جمهوری را( برای امتحان) از یک دشت خشک و پهناور یا از دامنه‌ی کوهی بلند عبور بدهید. در میان این همه نامزد، تنها اشرف غنی است که آن دشت و آن کوه را می‌بیند و در ذهنش سوالی یا طرحی می‌گردد.

من از تیم‌های دیگر می‌ترسم. از نگاه یکسره ایدئولوژیک‌شان به حکومت‌داری، از بیگانگی‌شان با علم و با توسعه، از هیجان حزبی و از پیوند‌های شان با زورمندی‌های گذشته می‌ترسم. »