ترجمه متن سخنرانی رییسجمهور محمد اشرف غنی
در کنفرانس بینالمللی تاشکند برای افغانستان با موضوع
«پروسه صلح، همکاری در عرصه امنیتی و اتصال منطقهیی»*
تاشکند، ازبکستان
۷ حمل ۱۳۹۷ | ۲۶ مارچ ۲۰۱۸
بسم الله الرحمن الرحیم.
[ترجمه از اوزبیکی]:
برادر عزیزم رئیسجمهور شوکت میرضیایف، میهمانان منطقه و جهان!
بسیار خرسندم که بار دیگر میهمان دوست و برادرم شوکت میرضیایف، رئیسجمهور ازبکستان هستم. ما از مردم مهماندوست مملکت تاریخی قدردانی میکنیم. از حکومت ازبکستان به خاطر برگزاری کنفرانس بینالمللی تاشکند برای افغانستان روی موضوع پروسه صلح، همکاری در عرصه امنیتی و اتصال منطقهیی، تشکر!
میفهمم که این کنفرانس برای مردم افغانستان امید میدهد، تشکر زیاد!
[ترجمه از انگلیسی]:جلالتمآب رئیسجمهور میرضیایف [رئیسجمهور ازبکستان]، خانم موگرینی، رؤسای محترم هیئتها، خانمها و آقایان!
به همه شما خوشامدید میگویم. از رئیسجمهور میرضیایف به خاطر میزبانی سخاوتمندانه نشست کنونی در تاشکند ابراز سپاس میکنم. در جریان ریاستجمهوریام، از سفرهایم به ازبکستان بینهایت لذت بردهام و کار کردن با شما، جناب رئیسجمهور، به منظور اتصال بیشتر کشورهایمان برای دستیابی به منفعت دوجانبه، بسیار باارزش و سودمند بوده است. از شما به خاطر این که پروسه کابل را به مجمع اصلی همکاری و هماهنگی مبدل ساختید و همچنین از تحلیل قاطع و سخنان سازندهی امروز صبحتان، تشکر میکنم.
میخواهم مراتب همدردیام را به مردم روسیه و وزیر امور خارجه لاوروف به خاطر جان باختن غمانگیز افراد ابراز کنم [اشاره به حادثه آتشسوزی در روسیه]. همچنین، تمایل دارم نشست کنونی را با لحظاتی سکوت به احترام غیرنظامیان افغان و همکاران بینالمللی که در حملات تروریستی جان خود را از دست دادهاند، آغاز کنم.
[ده ثانیه سکوت]
تشکر از شما. آنانی که در این جنگ قربانی گزافی دادند، باید همیشه در اذهان ما جای داشته باشند؛ زیرا ما مسیری به سوی صلح و ثبات را شکل میدهیم. هدف حملات تروریستی که در زمان خوشی آغاز سال نو به وقوع پیوست، اگر منحرف ساختن ما از تلاشمان برای دستیابی به صلح باشد، موفقیتی در پی نخواهد داشت. قوت اجماع ملی ما روی صلح را، در پاسخ شهروندان هلمند که برای شهدایمان با شعار صلح منار یادبود ساختند و ازخودگذشتگیشان برای دستیابی به صلح، به قضاوت بگیرید. اگرچه حملات انتحاری فوریت و اهمیت هدف نشست امروزمان در این جا را تشدید میبخشد، ما باید از هر ابزاری که در دسترسمان قرار دارد، استفاده نماییم تا به یک راهحل صلحآمیز دست یابیم.
تشکر از تمام رهبران عالیقدر از جامعه بینالمللی که در این جا حضور به هم رسانیدهاند. در زمانی که ما گام رو به جلوی دیگری را در پروسه صلح کنونی برمیداریم، رهبری و تعهد شما برای دستیابی به راهحلهای مشترک برای مشکلات مشترکمان کاملاً ضروری است.
کنفرانس کابل در بیست و هشتم فبروری ۲۰۱۸ بیانکننده همسویی کامل بین حکومت وحدت ملی و همکاران بینالمللیمان در راستای یافتن یک راهحل سیاسی برای جنگ افغانستان است. ما از همکارانمان به ویژه ایالات متحده و در چارچوب آیساف و مأموریت حمایت قاطع به خاطر قربانیهای جانی و مالیشان و حمایت از پیشنهاد صلح همهجانبه ما به طالبان ابراز امتنان میکنیم. ما امروز این جا حضور داریم تا مرحله دوم سفرمان به سوی دستیابی به یک راهحل صلحآمیز برای ختم ناامنی منطقهیی و منازعه در افغانستان را که همانا ایجاد یک اجماع منطقهیی برای صلح است، شکل دهیم.
علیرغم این که تهدید مشترک تروریزم ما را متحد ساخته است، فرصتهای مشترکی نیز از طریق اتصال و همکاری منطقهیی در دسترس ما قرار دارد. امروز در مورد هر دو مقوله صحبت خواهم کرد.
آینده اقتصادی و سیاسی ما، به صورت متقابل، مؤلفههایی هستند که صلح دوامدار، امنیت، ثبات و رفاه در منطقه را تقویت میبخشند.
اجازه بدهید به موضوع «اتصال» بپردازم.
منطقه – آسیا یا به تعبیر درستتر اوراسیا - در حال تجربه کردن یک «مقطع زمانی باز» و نادر در طول تاریخ است. ما فرصت داریم تا مسیر تاریخ را به نفع خود تغییر دهیم. این گونه مقاطع زمانی نادر هستند؛ زیرا اغلب، هنگامی که واقع شدهاند، رهبران اهمیتش را نادیده گرفته و از فرصت استفاده نکردهاند.
موضوع گیرا در مقطع زمانی این است که میتوان ظهور اقتصاد قارهیی آسیا را به وضوح مشاهده کرد. آسیا در منظر تاریخ به مثابه حوزه اتصال بوده است؛ اما این امر بیشتر در حد یک مفکوره بوده تا یک اقتصاد همگرا. امروز این فرصت فراهم شده تا (آسیا) به یک اقتصاد قارهیی مبدل شود؛ ما توانایی انجام این کار را داریم. علاوه بر مسیرهای تجاری بحری و اقیانوسی، آسیا عالیترین فرصت را برای اتصال تجاری خشکه ارائه میکند.
من آن را «تحفه جغرافیا» مینامم. در حال حاضر، ما افتخار میکنیم که از برکت تلاشهای شما و دیگر رهبران در حوزه آسیای میانه اکنون به جزء جداییناپذیری از آسیای میانه مبدل شدهایم. آسیای میانه به شمول افغانستان کوتاهترین مسیر خشکه میباشد که از طریق آن میتوان به هر جای آسیا اعم از شرق، شمال، جنوب، غرب و برعکس رفتوآمد کرد. آنچه به همین اندازه اهمیت دارد، این است که افغانستان برای هزاران سال، دروازه ورود به شبهقاره هند بوده است. وضعیت امروزی انرژی در سراسر جهان، اهمیت این تحفه جغرافیایی تاریخی را بیشتر میسازد. آسیای مرکزی غنامند از منابع انرژی و آسیای جنوبی نیازمند به این منابع است، و در این جا افغانستان پلی میباشد که این دو حوزه را به یکدیگر وصل میکند.
علامه اقبال لاهوری، شاعر پاکستانی، در شعرش میگوید «آسیا پیکر آب و گل است / ملت افغان در آن پیکر دل است». افغانستان با قرار گرفتن در قلب آسیا، این ظرفیت طبیعی را دارد که یک وصلکننده باشد؛ این امر، یک عامل قابل درک است که منطقهمان را قادر میسازد از این فرصت در این مقطع زمانی استفاده کند؛ و یا هم به یک پل سوخته مبدل شود که منجر به جدایی بیشتر دو حوزه آسیای جنوبی و آسیای مرکزی از یکدیگر خواهد گردید. از آنجایی که ۷۱ درصد جمعیت ما را افراد زیر سن سی سال تشکیل میدهد؛ ما، یعنی مردم و حکومت افغانستان، مصمم هستیم که آیندهمان را از طریق همکاری تضمین کنیم. ما متعهدیم که بر گذشته غالب شویم و از تمامی کشورهای همسایه و همکاران منطقهیی میخواهیم که در تلاش متقابل برای دستیابی به امنیت و رفاه به ما بپیوندند.
امروز ما باید جهتی را که باید منطقه را به سوی آن رهبری کنیم، انتخاب نماییم.
خوشبختانه، میراثمان راهنمایی برای دیدگاه آیندهی ماست. منطقه دارای میراث مشترکی است که از زمان جاده ابریشم و قبل از آن بر جا مانده و تفکر آغازی دوباره را به مثابه یک مسیر رو به جلو ممکن میسازد.
ما باید یک اجندا برای در دست گرفتن آینده ایجاد کنیم. ما اسیر گذشته خواهیم شد؟ یا ظرفیت بالقوهای که برای آینده وجود دارد را خواهیم پذیرفت؟ در صورتی که گزینه دومی را انتخاب کنیم، برآیند آن وضعیت برد – برد برای همه ما خواهد بود. اما به منظور دستیابی به این هدف، ما به دیدگاه، رهبری و مدیریت نیاز داریم؛ درست همان چیزی که رئیسجمهور میرضیایف پیشنهاد کرد. دیدگاه همانی است که به موجب آن بتوان منافع ملی را در منفعت دوجانبه جای داد؛ بتوان مجموعهای از قواعد را برای اتصال و همکاری ایجاد کرد؛ و در نهایت بتوان اهداف ملی، منطقهیی و جهانی همسو با هم را ساخت.
اطمینان دارم که همه رهبران حاضر در این اتاق، دارای این دیدگاه مشترک هستند و هر روزه نقشی را برای تحقق آن ایفا میکنند. وظیفهای که هماکنون وجود دارد، مدیریت این دیدگاه مشترک تا حصول ثمره آن است.
در افغانستان، این دیدگاه در حال مبدل شدن به واقعیت است. افغانها واقعاً میتوانند شاهد وقوع این امر باشند. ماه گذشته، ما آغاز کار ساختمانی خطلوله گاز تاپی را به عنوان یک دهلیز انکشافی از سرحدمان در ولایت هرات جشن گرفتیم. دهلیزهای هوایی و خطوط آهن جدید که افغانستان را با منطقه وصل میکند، افتتاح شدهاند. بندر چابهار در اوایل امسال افتتاح شد. پروژه کاسا۱۰۰۰ در حال تطبیق است. شب گذشته، ما با رئیسجمهور میرضیایف روی لینهای انتقال برق، خطوط آهن و دیگر برنامههای اتصال، به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتیم. این امر، به منظور تحقق دیدگاه مذکور و برای پویایی اقتصادیِ نهتنها افغانستان بلکه منطقه، یکی از اولویتهای ملی ما طی چند سال گذشته بوده است. ما ثابت میکنیم که همکاری و اتصال منطقهیی تنها یک تئوری و افسانه نه، بلکه واقعیتی است که به منفعت متقابل عظیم مبدل میگردد.
برعلاوه باید گفت این امر به خاطر درک مشترک این که افغانستان عرصهای برای رفاه جهانی و منطقهیی میباشد، واقع شده است. همچنین اتصال منطقهیی در زمینههای انرژی و ترانسپورتی آغازی است برای انکشاف سرمایه طبیعی عظیم ما که بیش از پیش منجر به گسترش و توسعه همکاری خواهد گردید. مصیبت ما این است که افغانستان یکی از ثروتمندترین کشورها از لحاظ سرمایهی طبیعی است که ساکنان آن فقیرترین مردم روی زمین هستند. این منصفانه نیست، عادلانه نیست، و این قابل قبول نیست.
دورنماهایی برای آینده وجود دارد؛ اما اگر میخواهیم به آنها دست پیدا کنیم، به محدودیتها و واقعیتهای کنونی باید رسیدگی شود.
تهدیدها
واقعیتهای قریبالوقوعی که در حال حاضر وجود دارند، تهدیدهایی هستند که ما به مثابه یک منطقه، و در حقیقت به مثابه جامعه بینالمللی، با آن روبهرو هستیم.
امروز جامعه بینالمللی از سوی شبکههای تروریستی فراملی و سازمانهای جنایتکار فراملی، مورد تهدید قرار دارد که هر دو به صورت گسترده باهم در ارتباط میباشند و به سرحدات و ساحه نفوذ و دسترسی ما وقعی نمیگذارند.
در حال حاضر تنها اقتصاد جرمی جهانی، سالانه، نزدیک به ۲.۸ تریلیون دالر تخمین میگردد. استراتیژی جهانی ضد تروریزم سازمان ملل متحد و کنوانسیون ملل متحد علیه جرایم سازمانیافته فراملی، این گروهها را، مرتبط با همدیگر و پیچیده بههم تعریف میکند. من معتقدم که هماکنون چهار لایه پیچیدگی وجود دارد.
لایه نخست، پاسخ دولتها به تهدیدهاست. این تهدیدها درازمدت و نسلی هستند که باید با آنها به وسیله استراتیژیهای میانمدت و درازمدتی که دستورها و حلقههای سیاسی کوتاهمدت مربوط را بیشتر مقاوم میسازد، مقابله کنیم.
لایه دوم پیچیدگی، موجودیت پیوستگی تفکیکناپذیر بین شبکههای تروریستی فراملی و سازمانهای جنایتکار فراملی است. هیچ سازمان تروریستی در طول تاریخ مانند شبکههای تروریستی کنونی، به خوبی تمویل نشده است. قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و جرایم مافیایی عمومی، فعالیتهای پردرآمدی هستند که زمینه تمویل اجنداهای تروریستی را فراهم میکنند و در نتیجه، این گروهها را مجبور میسازد که به خاطر بقای مالی با همدیگر ارتباط داشته باشند. ما تا زمانی که به وابستگی این گروهها به یکدیگر و روابط موجود بین این دو تهدید به سطح جهانی رسیدگی نکنیم، به صلح دست نخواهیم یافت. با تأسف، همکاری منطقهیی و بینالمللی درباره این عامل منازعه، هنوز به صورت کامل صورت نگرفته است.
لایه سوم پیچیدگی، از ابهام و نگرش دولتها نسبت به این شبکهها و سازمانها نشأت میگیرد که از مدارا گرفته تا استفاده ابزاری در سیاست میباشد. با درنظرداشت منفعتهایی که در «اتصال» نهفته است، ایجاد اجماع روی یک استراتیژی منطقهیی علیه تهدید درهمآمیختهشده تروریزم و جنایت، منجر به بهتر شدن امنیت در جهان بههمتنیدهمان میگردد.
لایه چهارم پیچیدگی، محیط مساعد محلی است. بدون تهداب محلی، که سه عامل متذکره را با هم وصل میکند، شبکههای جرمی و تروریستی فراملی قادر به ایجاد مراکز فعالیت نخواهند بود. لایه چهارم در بستر افغانی موضوع، در مورد طالبان وضاحت مییابد، که آنان فضای مناسب را برای شبکههای تروریستی فراملی و سازمانهای جنایتکار فراملی فراهم میکنند.
دولت ما در خط مقدم جنگ جهانی علیه تروریزم و خط اول دفاع از امنیت منطقهیی و جهانی قرار دارد. از آنجایی که شایعات زیادی در مورد توسعه داعش و فعالیتهای دیگر وجود داشته است، اجازه دهید بعضی حقایق را به سمع و نظرتان برسانم. شمار مجموعی افراد داعش شاخهی خراسان، کمتر از دو هزار تن است. ما عملیاتهایی را با همکاران بینالمللی راهاندازی نموده به آنان رحم نکردهایم. نیروهای ما تاکنون بیش از یک هزار و سهصد تن از جنگجویان این گروه را کشتهاند. در حال حاضر میتوان شمار کمی از آنان را در تعدادی از قریهها در ننگرهار و کنر و در ساحات شمالی افغانستان پیدا کرد. ما در جریان دو هفته گذشته، یک سری عملیات گسترده را برای از بین بردن و نابود کردن این گروهها راهاندازی کردهایم. برای مقابله با این چالش، کمبودی در اراده و ظرفیت وجود ندارد و ما به صورت خستگیناپذیری به این کار ادامه میدهیم. برای نخستین بار در سال ۲۰۱۸، ما حملاتی را بر لابراتوارهای مواد مخدر انجام دادهایم که به آنان بیش از ۱۳۰ میلیون دالر خساره وارد گردید و به این کار ادامه خواهیم داد. دوباره تصریح میکنم که تهدیدها مشترک هستند و چارچوبها باید بهبود یابند، نه این که به دیده شک و تردید به آنها دیده شود.
افغانها جان و اعضای بدنشان را فدا میکنند تا تهدید جهانی تروریزم را مهار نمایند. اگرچه در خطوط مقدم ما قرار داریم، اما این تهدید و در نتیجه تلاش برای مبارزه با آن، متعلق به یکایک افرادی است که اطراف این میز حضور دارند.
جنگ به طریقههای وحشیانه و غیرقابلتصوری تغییر کرده است. دشمن هیچ گونه اعتنایی به قواعد تاریخی جنگ نکرده و به صورت بیشرمانه و استراتیژیک غیرنظامیان را هدف قرار میدهند که در میان قربانیان، زنان و کودکان نیز شامل هستند. دشمن در جنگ علیه شفاخانههای ما، مکاتب ما، میدانهای عامه ما و در حقیقت بر ضد زندگی عمومی ما، قرار دارد.
تهدیدات گستردهاند؛ در عین حال، خواست و اراده جمعی ما برای غالب شدن بر آن نیز گسترده است. ما در یک برهه تاریخی زندگی میکنیم که در آن یک جنگ سرنوشتساز روی موقعیت کشور ما به مثابه عرصهای برای جنایت و ترور جهانی یا بستری برای همکاری و اتصال منطقهیی و جهانی جریان دارد. همان طور که رئیسجمهور میرضیایف استدلال کرد، انتخاب ما باید بستر همکاری و اتصال باشد.
ما امروز این جا حضور داریم تا برای مقابله با تهدیدها برای دستیابی به مورد آخر [افغانستان، بستری برای اتصال و همکاری] یکجا شویم.
صلح و همکاری منطقهیی
به منظور مقابلهی مؤثر با این تهدیدها، ایجاب میکند که فضای موجودی را که در داخل افغانستان طالبان برای شبکههای فراملی تروریستی و جنایتکار مهیا میسازند، از میان برداریم. شامل ساختن طالبان از طریق یک روند سیاسی در تاروپود جامعه و سیاست، به ظرفیتهای ملی، بینالمللی و منطقهیی امکان میدهد که بر تهدیدهای برخاسته از جنایت و ترور تمرکز کنند. به خاطر تأمین رفاه و امنیت جمعی خود، موارد و اصول زیر را به خاطر ملاحظه شما پیشنهاد میکنم:
۱- لطفاً اقدامات کشورهایی را که از منظر بستر همکاری به افغانستان مینگرند و در عین حال در مورد مخالفت با مسایل موجود بین قدرتهای بزرگ و اصل عمومی همکاری منطقهیی همنظر هستند، توسعه دهید. مزیت برخاسته از همکاری ارزشمندتر از مزیت برخاسته از رقابت خواهد بود.
۲- از روند صلح بینالافغانی با اعمال تأثیر و فشار برای ترغیب طالبان و حامیانشان برای پیوستن به روند صلح، حمایت کنید.
۳- میکانیزیمهای همکاری منطقهیی را علیه شبکههای تروریستی فراملی و سازمانهای جرمی فراملی از طریق اولویت بخشیدن به روابط دولت با دولت، تقویت کنید.
۴- روندی را برای ایجاد چارچوب همکاری به منظور سرمایهگذاری روی برنامهها و پروژههای بزرگ اتصال منطقهیی و تداوم آنها آغاز نمایید.
۵- با افغانستان در زمینه موضوعاتی چون ادغام مجدد جنگجویان سابق و مهاجرین، رشد پایدار و فراگیر، همکاری آموزشی و فرهنگی و غیره که برای برقراری صلح دوامدار حیاتی میباشند، همکاری نموده سهم بگیرید.
صلح و برگزاری انتخابات آزاد، عادلانه و فراگیر پارلمانی و شوراهای ولایتی در سال ۲۰۱۸ و انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۹ از جمله اولویتهای سیاسی ما هستند. بگذارید رأی به عنوان میکانیزم اصلی برای تعیین سرنوشت و مسیر و حرکتمان، جایگزین مرمی شود.
ما از همدلی و همدردی برخوردار بوده، برای هم اندیشیدهایم و دعا کردهایم، که به خاطر آن سپاسگزاریم. اما تا زمانی که همکاری نداشته باشیم، به راهحل دست نخواهیم یافت. از شما درخواست میکنم که در کنار مردم افغانستان، ایالات متحده و آنانی که متعهد به صلح هستند، بایستید؛ تا با ما در تعهد به شکلدهی اجماع منطقهیی برای مبارزه با تروریزم و تلاش صادقانه برای صلح یکجا شوید.
همکاری، اقدامی برای اعتمادسازی میباشد که مستلزم شفافیت است. اعتماد سیاسی و اقتصادی زمانی وجود دارد که نهتنها رهبری کشورها بلکه شهروندان بتوانند برقی را که از طریق یک پروژه اتصال منطقهیی به میان آمده، زمانی که دکمه برقی آن را بچرخانند یا گاز را باز کنند، روشن شود. اعتماد زمانی حاصل میشود که پروژههای اتصال منطقهیی اجرا شوند، آنچه که ما به یکدیگر و با مردممان وعده کردیم اجرا شود. این تنها بدین معنی نیست که چگونه اعتماد اجتماعی و سرمایه سیاسی یکدیگر را به دست آوریم، بلکه مهمتر این است که (چگونه اعتماد) شهروندان مربوطمان را به دست آوریم.
برای به دست آوردن اعتماد و همکاری، ما باید سیاستهای خصمانه و تقابل را از معادله خارج سازیم. ما باید خود را در آزمون رهبری قرار دهیم تا (فرصت) فوقالعاده را، در مدت زمانی که در اختیار داریم، به معمولی مبدل سازیم. امروز این یک دیدگاه است؛ فردا باید یک واقعیت روزمره باشد.
این به معنی بازبینی جدی نقشها، قواعد و پالیسیهاست تا اطمینان یابیم که ما از روی خشم و هوس نه، بلکه به جای آن به صورت منسجم و آگاهانه عمل میکنیم. برای گشودن این فرصت، رهبری سیاسی در این قبیل مقاطعِ زمانی ضروری است.
و در شرایط کنونی در منطقه ما، امنیت اجتماعی – اقتصادی شهروندانمان با امنیت فزیکی آنان ارتباط مستقیم دارد. در صورتی که در راستای ایجاد اجماع منطقهیی برای مبارزه با تروریزم، برقراری صلح و تحقق همکاری و اتصال منطقهیی یکجا باهم عمل کنیم، خواهیم توانست که این تهدید را نهتنها برای مردممان بلکه نظامهای سیاسیمان نیز مهار کنیم. در این روند کار بزرگتری نیز انجام خواهیم داد – ایجاد اقتصاد آسیایی همگرا، که میتواند یک حوزه بزرگ برای رفاه و ثبات جهانی باشد.
به منظور دستیابی به همین هدف نهایی است که «پروسه کابل» راهاندازی گردیده است؛ تا به صورت موفقیتآمیزی از مشکلات به سوی راهحلها حرکت کنیم. ما باید از این فرصت استفاده کنیم.
رئیسجمهور میرضیایف، بار دیگر از شما و وزیر امور خارجه ازبکستان به خاطر همکاری دوامدارشان با همکاران ما تشکر میکنم. همچنین تمایل داریم از همه شما در این نشست به خاطر رهبری، اشتراک، دیدگاه و تعهدتان ابراز امتنان کنم.
تشکر از شما!
+
* برگرفته از صفحهٔ ریاست جمهوری افغانستان