16.04.2015

نشر بدون ویرایش معیاری آسمایی

قیس کبیر  و صالحه وهاب واصل      

 تبصره یی بر تصمیم پشتیبانی افغانستان از عربستان سعودی

در ارتباط با بحران یمن

 

در کشور های غربی که افغانستان یکی از مقلدین دیموکراسی آن است وقتی که یک حکومت جدید  پا به عرصۀ وجود می گذارد، اعضای دولت اسبق و مشاورین آن اکثراً یا باز نشسته می شوند و یا مصروف  کار های شخصی شان می گردند و به کار های سیاسی دولت بر سر اقتدار مداخله نمی کنند. ولی اگر ضرورت مداخله باشد زیر نام اپوزیسیون گروهی را تشکیل داده در چهرۀ رقباء سیاسی ظاهر میگردند و به رقابت های سیاسی شان می پردازند. اما در افغانستان قسمی که دیده میشود اشخاصی برطرف شده و یا متقاعد با وجود بازنشستگی از دولت اسبق بدون شمولیت در کدام گروه اپوزیسیون، از مداخلات بیجای شان در امور دولتی دست نگرفته اند. در بیرون از این حلقه، کسانی دیگری نیز هستند که با نوشتن یک مقاله یا یک تبصرۀ سیاسی، و یا یک مصاحبه، دولت آسیب پذیر وحدت ملی را به باد انتقاد می بندند و هزار و یک دلیل موجه و ناموجه در راستای منافع بیگانه میتراشند و بخورد مردم و جامعه از طریق رسانه های جمعی الکترونیکی میدهند.

درین روز ها یکی از مسائل داغ سیاسی در افغانستان، موضوع پشتیبانی دولت افغانستان از موقف عربستان سعودی در بحران  یمن است. عدۀ کثیر صاحبان قلم و صاحب نظران، دلایل شان را در حمایت از موقف دولت وحدت ملی با موضع گیری ارائه می دارند و برخی هم دلایلی دارند که نشان دهندۀ مخالفت شان با اعلامیۀ دولت است. اما حفظ منافع علیای کشور در نوشته های هر دو گروپ صاحب نظران به شکل نکتۀ اساسی مطرح بحث قرار گرفته است. یک گروه، پیامد های مثبت این اقدام دولت را به عنوان یک کشور اسلامی به طرفداری عربستان سعودی منحیث مرکز اسلام، یک گام مفید میدانند، خصوصاً در جهت آوردن صلح با طالبان، قطع جنگ و برادرکشی، اما؛ برخی دیگر آنرا مقابله با کشور همسایه یعنی ایران ارزیابی کرده اند.

در دو دهۀ اخیر، خصوصاً که جهان وارد جامعۀ اطلاعاتی گردید، دو قوۀ دیگر یعنی میدیا و استخبارات در کنار سه قوۀ قضائیه، مقننه و اجرائیه  قرار  گرفتند که به صورت نامرئی در مناسبات جهانی، رول به سزائی را بازی می کنند.

 

میدیا: (رسانه های صوتی، تصویری، کتبی و انترنت) میتواند افکار مردم را تحت تأثیر قرار داده و در کنترول خود داشته باشد. زیرا مردم بسیار احساساتی و عجولانه قضاوت میکنند مثلاً مثالی خوبی داریم از خبر جالب و کاذبی که درین هفته از جانب خانم مطرحی در فیسبوک به نشر رسانیده شده بود که گویا

 عبدالعزیز شیخ مفتی در یکی از گفته هایش خوردن گوشت زن را توسط شوهرش در زمان مجبوریت جایز دانسته است. این خبر برای اهل اسلام خاصتاً افغانان چنان محشری را بر پا ساخت که انسان را به یاد حرکت نا مطلوب تعویذ نویس شاه دو شمشیره می انداخت. فقط با تفاوت اینکه حادثۀ شاه دو شمشیره در دنیایی واقعی رخ داد ولی این خبر کاذب در دنیایی مجازی، در حالیکه هر دو خبر در آخر دروغ ثابت شد اما قضاوت عجولانۀ مردم و نشان دادن عکس العملات فوری مردم با شدت خاص همسان بود. همۀ این عکس العمل ها زادۀ اثرات عمیق و شدید میدیا بر اذهان و افکار انسان های میباشد که باور شان بر میدیا ده ها بار بیشتر از تعمق و تحقق شخصی خود شان است.

1)     استخبارات: تمام داد و ستد ها و معاملات و حتی روابط شخصی و خصوصی مردم را آرشیف میکند تا از این طریق اشخاص و افراد را که با آنها سر معامله باز می کنند، همیشه زیر نفوذ و تأثیر خود داشته باشند. افغانستان از سالیان متوالی به این طرف بخصوص بعد از کودتای هفت ثور میدان تاخت و تاز همسایگان، منطقه و جهان در ساحۀ استخبارات و میدیا قرار گرفته است که آنها با دادن پول و ده ها امتیاز دیگر مادی، معنوی، مذهبی و زبانی صد ها اجنت و جاسوس خود را در مراکز مهم اداری افغانستان، جابجا کرده اند؛ جاسوسانی که در حد و سطح وکیل، وزیر و معاون وزیر قرار دارند مانند: لطیف پدرام، اکبری و سید مخدوم رهین و سیمین حسن زاده و ده های دیگر). ده ها مؤسسۀ نقابدار به اسم «بسیج مستضعفین»، «مجمع اهل بیت»، «انصار امام خمینی»، «حزب الله»، « دانشگاه آزاد اسلامی» و سائر مؤسسات پیوسته یا همبسته با سپاه پاسداران ایران، در چهار گوشه کشور به نفع رژیم آخوندی، بکار گماشته شده اند. این گروه های استخباراتی قادر اند مردم  که توان درک تحلیل وضعیت محیط پیرامون خود را ندارند، با کوچک‌ ترین حادثه ‌ای تفتین آمیز وارد عرصه شوند و با تحریکات شان در عرصۀ ارزش‌های دینی‌ ـ ‌مذهبی مردم فقیر با سطح پائین دانش و آگاهی اندک که بدون درک و شناسایی منافع شخصی شان جان های خود را برای دیگران فدا میسازند، در صدر سیاست ‌های توطئه آمیز خود قرار داده، از آنان مهره‌ های مناسبی بسازند تا هر ‌زمان که بخواهند با دست‌ های پنهانی اراده کنند‌ و منافع شان را به موقع اساس و دلخواه شان به کرسی نشانند.

 

متأسفانه یک تعداد از متعصبین مذهبی و زبانی نسبت همسانی عقیده، مذهب و زبان شان با ایران، بدون توجه به اینکه خود، آباء و اجداد شان زاده و پروردۀ افغانستان اند و سرنوشت مشترکی را باهموطنان شان طی و تجربه می نمایند بجای اینکه منافع شان را در منافع علیای کشور جستجو نمایند، از روی تعصب و وابستگی های مادی و شاید هم ضعف شخصیتی، منحیث وکیل مدافع سیاست ایران مخربانه برضد دولت وحدت ملی عمل نموده، پیوسته از ورای امواج میدیا و رسانه های اطلاعاتی (صوتی، تصویری و مطبوع) علناً به نفع ایران فعالیت می نمایند که با تأسف دولتمردان بر سر اقتدار، نسبت درگیری ها و هرج و مرج های داخلی حکومتی  و عدم توانمندی لازم در حراست از قانون اساسی و ارزش های ملی و افغانی تا هنوز فرصت و توانایی این را پیدا نکرده اند تاعکس العمل لازم و قانونی در برابر این عناصر وابسته به ثروت بیگانه را از خود بروز دهند.

 

به قول آقای داکتر خالد؛ ایران که یک کشور اسلامیست و با شعار اینکه «اسلام مرز ندارد» از منافع «حوثی ها» در یمن دفاع میکند، چرا از مسلمانان «آذربائیجان» در برابر ارمنیان عیسوی و یا از مسلمانان «چیچن» در مقابله با خونریزی های پوتین و یا مسلمانان «اویغور» در مقابله با سرکوبی های چین دفاع نمیکند؟ پس شعار «اسلام مرز ندارد» رهبران ایران یک شعار کاملاً سیاسی و میان خالی بوده، هر جا برای حفظ منافع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود شان بکار برده میشود.

گروه دیگری از مردم عام افغان که نه با استخبارات و نه با دین و مذهب ایران کار و وابستگی دارند، بیطرفی افغانستان را در بحران یمن به نفع افغانستان میدانند و کشور های همسایۀ ایران و پاکستان را تحریک نمی کند تا افغانستان را در جنگ نیابتی بکشانند تا باز هم برای مدت مدیدی این کشور دچار جنگ و خون ریزی باشد. اما؛ اینها اینرا متوجه باید باشند که  ایران و پاکستان هیچگاهی همسایه های نیک و خیر اندیشی برای ما نبوده اند.

همچنان آنانیکه برین باورند، باید آگاه باشند که همین اکنون هزاران جوان افغان در جنگ عراق و سوریه بر اساس رهنمائی های گروه های وابسته به ایران دخیل اند که به اختیار خود شامل نشده بل به این سمت و سو کشانیده شده اند.

 

در وضعیت کنونی مهمترین اجندای سیاسی ایران دور نگهداشتن افغانستان از کشور رقیبش عربستان سعودی در منطقه است. برای عملی ساختن این اجندا، ایران افغان ها، رسانه ها و حوزه های علمی وابسته بخود در افغانستان را مورد توجه جدی قرار داده و این منابع را به حیث اهرم فشار بر دولت افغانستان تقویت و تشجیع می نماید. از اینرو دیده میشود که هرشب اشخاصی تازه واردی زیر نام های کارشناس و آگاه سیاسی در صفحات تلویزیونهای افغانی ظاهر شده و بجای بسیج افکار عامه در دفاع از موقف دولت افغانستان، به دفاع از منافع ایران می پردازند. و اقدام دولت را تقبیح و افکار عامه را نسبت به دولت فعلی بر سر اقتدار مسموم می سازد.

جالب است که  سنخنگوی اسبق دولت افغانستان ایمل خان فیضی با وجود آگاهی از این امر، هیچگاهی ایران را بخاطر این سیاستش مورد انتقاد قرار نداده است.

جناب سخنگوی رئیس جمهور اسبق افغانستان در یکی از مقالات شان می فرمایند که:" در طول بیش از یک دهه گذشته توانست روابط خود را عملاً با کشور های رقیب منطقه و جهان برقرار کند. طی سال های گذشته، روابط افغانستان با کشور همسایه، جمهوری اسلامی ایران، هرگز تحت تأثیر روابط کابل با غرب، به خصوص ایالات متحده امریکا، قرار نگرفت. مقامات ایالات متحده امریکا در مواردی حتا مانع سفر رییس جمهور سابق افغانستان به تهران شدند و از او رسماً خواستند تا سفرش را به ایران لغو کند؛ اما با وصف آن، باز هم حکومت حامد کرزی توانست تا یک رابطه مستقل را میان کابل و تهران ایجاد و تقویت کند. با درنظر داشت موقف جمهوری اسلامی ایران در قضیه یمن و دیگر جریانات در منطقه، موضع گیری طرفدارانه افغانستان به نفع عربستان سعودی می تواند به گسترش بی نظیر روابط میان کابل و تهران که در طول یک دهه گذشته رونق یافته است، صدمه جدی وارد کند".

 

سؤال ما از سخنگوی رئیس جمهور اسبق افغانستان جناب فیضی اینست که: از نظر شما این گسترش بی نظیر چه بوده میتواند؟

                     ·  تهاجم فرهنگی و ادبی ایران بر فرهنگ افغانستان از طریق وزارت اطلاعات کلتور کشور.

                     ·  پا فرا کشیدن ایران از گلیمش در  اظلام مختلفۀ مردم ایران در حق افغان های مهاجر (خصوصاً در زندان ها)

                     ·  انحصار رسانه های صوتی، تصویری و مطبوع افغانستان با پرداخت پول گزاف بر خود فروختگان افغانی در افغانستان

                     ·  انحصار تکنالوجی اطلاعاتی به نفع مطلقۀ ایران

                     ·  خرید یک تعداد دولتمردان و سیاست مداران سُست عنصر افغان در بدل بوجی های پول که رئیس جمهور اسبق افغانستان    خود به آن اعتراف نموده است.

                     ·  استفاده از آب دریای هلمند به صورت رایگان و مجانی تا شهرهای زاهدان و غیره

                                 ·      منع اکمال بند سلما و استفاده از آبهای هریرود

                                 ·     منبع تأسیس بند بخش آباد بر رودخانۀ فراه، بخاطر جریان آبهای فراه رود به هامون سابوری واقع در ایران.

نظر به مخالفت جناب فیضی دوست و همکار سابقه دار ما در پورتال در پشتیبانی افغانستان از عربستان، دو پرسشی جالب و مهمی ذهنم را به خود مشغول ساخت که درین قسمت میخواهم مطرح سازم و آن اینست که:

1-     آیا زمانی که جناب رئیس جمهور کرزی پشتیبانی اش را در جنگ سوریه از بشرالاسد اعلام کرد، هم ایشان بر مبنایی اینکه افغانستان در جنگ های نیابتی دخیل نگردد، به همین شدت مخالفت نشان داده بودند؟

2-     منحیث یک افغان وطنپزست و بدون در نظر داشت هر نوع ارتباط رسمی و دولتی، آیا ایشان گاهی روی مظالم دولت و مردم ایران بر افغان های مهاجر و سلب حقوق انسانی شان، همچنان روی سیاست مغرضانۀ ایران خاصتاً در ساحۀ مطبوعاتی افغانستان، طی مقالۀ تدقیقی و تحقیقی صادقانه ابراز نظر کرده اند و یا تصمیم دارند که این کار را بکنند چرا که حالا از مسؤولیت های رسمی و مجبوری هم سبک دوش گردیده اند.  یا هنوز ملحوظات خاصی وجود دارند که مانع این عمل شان میگردد؟

 

قسمیکه در فوق هم کوتاه اشاره گردید ایران منافع اش را در همه جا و بر همه چیز مقدم تر میداند که ما چند مثال کوچکی آنرا اینجا مورد توجه قرار میدهیم.

 

الف)  در مبارزات اخوان المسلمین سنی مذهب سوریه که در مقابل حکومت بشرالاسد از حزب بعث عربی (شیعۀ علوی) طرف ثانی الذکر علیه اخوانی ها را گرفته است.

ب)  در نزاع جمهوری آذربیجان (مسلمان شیعه مذهب) با ارمنستان (مسیحی مذهب)، طرف ارمنستان را گرفت.

ج)  در موضوع چیچنیا (با اکثریت مسلمان سنی مذهب) که در اشغال روسیه است، ایران (بخاطر مسئله اتمی اش) طرف روسیه را گرفته است.

د)   در نزاع اقلیت مسلمانان ایغور، ایران (همچنان بخاطر مسئله اتمی اش) طرف حکومت چین را گرفته است.

ر)  در نزاع هند و پاکستان، ایران معمولاً طرف هند را گرفته است.

 

افغانستان برای بار اولست که رهایی از تأثیرات منفی همسایگان را با ارادۀ مستقل تجربه میکند و میخواهد با کشور های که در زمینه از دور ذیدخل هستند مستقل ارتباط داشته باشد.

سیاست فعلی افغانستان روی استحکام روابط (پاکستان، عربستان و افغانستان) و (پاکستان، چین و افغانستان) میچرخد. بدین معنی که عربستان و چین به صفت دو کشور توانا از نظر اقتصادی و تکنالوجی  بالای پاکستان تأثیر بارزی دارند و پاکستان تأثیر بارزش را بالای طالبان، لهذا فشار اقتصادی چین و عربستان میتواند در روش پاکستان بر علیهِ طالبان تغییر پذیر شده، رشد و نموی طالبان را کاهش داده به صلح پایدارتری مبدل گردد.

سیاست سیزده سالۀ قبلی که زیاد تر استوار به روابط مستحکم با (ایران و هندوستان) بود متأسفانه در آوردن صلح موفقیت چندانی نداشت که ما همه شاهد آن بودیم ولی امیدواریم تا روابط سیاسی دولت فعلی افغانستان در راستای صلح و ثبات، مثمر واقع گردد.

عربستان سعودی، هم از لحاظ اقتصادی وهم از لحاظ عقیدتی یکی از کشورهای قدرتمند در حوزۀ خلیج فارس است. تأثیر این کشور از لحاظ دینی و عقیدتی بر مردم افغانستان و پاکستان چشمگیر و غیر قابل انکار است. لهذا تصمیم قاطع از پشتیبانی حرمین و شریفین و تأکید حل بحرانات یمن از طریق کنفرانس اسلامی و کمک های ملل متحد، چندین منفعت را برای ما و کشور ما در قبال دارد:

 

·         عربستان یعنی حامی طالبان و پاکستان، اگر با افغانستان سر یاری بجنباند، به مراتب از یاری پاکستان و ایران بهتر بوده به مسایل ملی کشور ما مفید واقع می گردد.

·         افغانستان در سایۀ دوستی عربستان میتواند در برابر ایران و پاکستان استقلال سیاسی اش  را حفظ کند.

·         لجام گسیختگی پاکستان را در مورد افغانستان تحت کنترول در آورد تا پاکستان دیگر در قول و قرار هایش به افغانستان که تا ایندم هرگز صادق نبوده است، تجدید نظر کند.

·         قدرت طلبی لجام گسیخته ایران و پاکستان را که در دورۀ حاکمیت کرزی به اوجش رسیده بود و افغانستان را به یکی از اقمار ایران مبدل کرده بود اتحاد نموده مهار سازد. به طور نمونه سبب تقویه قرارداد کارگران افغان در عربستان میشود. این قرارداد با ویزه، بیمه و امتیازات دیگر نصیب کارگران افغانستان بزودی میشود. محرومیت تعدادی از کارگران را که  سالها نیروی بشری شانرا در ایران از دست میدادند ولی از تمام امتیازات محروم بودند. اینک میتوانند با قرارداد کار و ویزه رسمی فرزندان شان اجازه مکتب رفتن پیدا کنند.

 

نتیجه: 

افغانستان کشور مستقل بوده که استقلال آن بستگی به خود ارادیت آن دارد که در صورت از دست دادن خود ارادیت معنی داشتن استقلال هم ارزشی ندارد.

·         افغانستان برای بار اولست که رهایی از تاثیرات منفی همسایگان را با ارادۀ مستقل تجربه میکند و میخواهد با کشور های که در زمینه از دور ذیدخل هستند مستقل ارتباط داشته باشد. طبعاً این ارتباط  به وضاحت موقف ایران و پاکستان را در افغانستان تضعیف میکند . به چند دلیل:

·          پناهندگان افغان که درایران اند از تمام حقوق عادی و انسانی بطور مطلق محروم اند. زیرا آنها با نیروی کاری شان   در اجرای مشکل ترین و شاقه ترین کار بنا بر مجبوریتی که دارند گماشته میشوند ولی چون جواز کاری ندارند کارفرما های ایرانی نظر به  دشمنی که با کارگر و کشورش افغانستان دارد، او را مزدی که حق اوست نمی دهد.

·          با پشتیبانی ازعربستان زمینه قرارداد بوجود آمده است که دیگر کارگر افغانی نیروی انسانی و بشری اش را که بخرج میرساند باسر بلند هم مالیات دولت میزبان را می پردازد و هم میتواند از حمایت پشتیبانی دولتی برخوردار باشد تا بسر بلند هم کار کرده بتواند  و هم اطفال و خانواده اش از امتیازات برخوردار باشند که هرگز امید آن را نداشته اند.

·         عربستان سعودی مانند ایران کارگران بدون اسناد رسمی و  سیاه را نمی پذیرد و از آنها بهره برداری بیجا نمی کند وقتی این قراردارد برویت موافقت هردو دولت رسمیت پیدا کند دولت میزبان یعنی عربستان سعودی بدون چون چرا کارگران سیاه را از هرملیتی که باشند از کار بر طرف نموده، کارگران قراردادی و رسمی را که مالیه می پردازند بجای شان به کار گماشته از آنها حمایت می کنند.

·         عربستان سعودی نظر به اینکه  پاکستان را از لحاظ مالی تمویل میکند. توانایی آنرا دارد که بر پاکستان فشار آورد.

·         عربستان مانند ایران و پاکستان مستقیم برای تخریب افغانستان داخل عمل شده نمی تواند. در گذشته به وسیلۀ پاکستان که البته با معجون مرکب دشمنی و خصومت، پاکستان دور از نظر عربستان منحیث یک دلال بسیار مضر خواست خود را زیر نام خواست عربستان در افغانستان پیاده میکرد لیکن با پشتیبانی افغانستان از عربستان وظیفه دلال مضر پاکستان بی اثر میشود.

·         نکتۀ اخیر و بسی مهم دیگر اینکه، فیصدی زیاد زبان دری به شمول حروف الفباءِ آن منشأ و منبع عربی دارد. هکذا آموختن عربی که خود یک زبان بسیار وسیع، جامع و بین المللی است برای کارگران افغانی تا که مفید نباشد مضر بوده نمی تواند. خاصتاً در تکنالوجی مدرن اطلاعاتی امروز بدون موجودیت زبان عربی و حروف صدا دار و یا (اعراب) دخولی زبان ما نا ممکن است.

در اخیر میخواهم از محتوای مشورۀ شاه اسبق افغانستان محمد ظاهر شاه که در یکی از گفته هایش اظهار داشته بود، به شکل یک پند مدبرانه، یاد آوری کنم:

(برای امان از گزند همسایگان به استحکام روابط حسنه با هند، ترکیه و کشور های عربی بکوشید)