حميد عبيدي 

09.1358 .12 مطابق به 03.12.2006

اجلاس ريگا و بحران در ماموريت ناتو در افغانستان
 

 

ماموريت ناتو در افغانستان دچار بحران است. ناتو با برعهده گرفتن فرماندهي دايمي ايساف و گسترش ماموريت آن به سراسر افغانستان ، وارد جنگ با طالبان شد؛ در حالي که قواي ناتو در افغانستان براي چنين جنگي آماده گي نداشت - نه از لحاظ ساختاري ، نه از لحاظ شمار افراد.
اکنون در افغانستان حدود 40 هزار نفر نظامي خارجي - حدود 20 هزار نفر آمريکايي و 20 هزار نفر سربازان و افسران ناتو و متحدين آن در چهارچوب ايساف - وجود دارند. فرماندهان ناتو از مدت ها است که از فقدان حداقل نيروي ذخيره و هليکوپتر و برخي تجهيزات ديگر شکايت دارند؛ ولي کشورهاي عضو نتوانستند حتّا همين دو نيم هزار نفر نيروي اضافي مورد درخواست فرماندهان نظامي ناتو در افغانستان را تأمين بکنند.
گمان نمي رود که توافق سران کشورهاي عضو ناتو در ريگا در مورد رفع محدوديت اعزام و استقرار نيروهاي - آن هم عمدتاً شامل سه چهارم اين نيروها - پاسخ بسنده براي چالش هايي باشد که ناتو با آن ها در افغانستان مواجه است- حتّا اگر دو نيم هزار نفر اضافي و تسليحات و تجهيزات و وسايل نظامي مورد درخواست فرماندهان نظامي ناتو هم چنان که سياستمداران وعده داده اند در آيندهء نزديک فراهم گردند. به فرض محال اگر نيروهاي نظامي ناتو در افغانستان دو چندان هم بشوند، باز هم جاي شک و ترديد وجود دارد که اين سازمان تنها با اتکا بر اقدامات نظامي بتواند مشکلات امنيتي را در افغانستان حل کند. به همين جهت پيشنهاد خانم مرکل صدراعظم آلمان در مورد تدوين و اتخاد ستراتيژي نو- شامل ابعاد نظامي و ملکي - مي تواند راه گشا باشد. اين کار به خصوص به اين لحاظ هم اهميت دارد که ستراتيژي قبلي نظامي عمدتاً توسط امريکا و بريتانيا تنظيم شده بود و از جمله به همين جهت به خصوص آلمان و فرانسه در اجلاس ريگا نيز از خود تمايلي براي اعزام نيرو به جنوب افغانستان نشان ندادند و آن را تنها به حالات استثنايي محدود ساختند.
به هر رو ، تجربه نشان مي دهد که اگر ستراتيژي و تاکتيک هاي ناتو و سياست کشورهاي غربي در مورد افغانستان در همين شکل کنوني باقي بمانند، افزايش کمي نيروها حتّا مي تواند به وخامت بيشتر اوضاع منتج گردد.
براي يافتن پاسخ به چالش هاي موجود ، پيش از همه بهتر است ديد که چرا اوضاع در افغانستان رو به وخامت نهاد و چي چيزها سبب شدند تا طالبان با وجود سابقهء آن چناني بتوانند دوباره سر بلند کنند و چرا ناتو در مقابله با طالبان تا حال ناکام بوده است :
- جامعهء جهاني براي بازسازي افغانستان وعده هايي داده بود که مردم افغانستان را سخت اميدوار ساخته بود ؛ ولي اين وعده هاي بلند بالا اصلاً تحقق نيافته اند. روند « بازسازي» آن قدر کند ، نامؤفق و بيمار است که مشکل است بتوان آن را بازسازي خواند ؛ به خصوص از ديد توده هاي مردم که تغير مثبت ملموس در زنده گي شان روي نداده است ؛
- روش خشن ، اهانت آميز و تحريک آميز نيروهاي امريکايي ، وقوع جرايم نه چندان اندک از سوي آنان ، مصدوم شدن و آواره شدن اهالي ملکي در اثر عمليات هاي نظامي و بمباردمان هاي هوايي ، انگيزه هاي مخالف با حضور قواي خارجي را به خصوص در مناطقي که جنگ جريان دارد ، توسعه و تشديد بخشيده و زمينهء نفوذ دوبارهء طالبان را وسعت بخشيده است؛
- در اثر « نقايص ژنيتکي » اجلاس بن و توافقنامه هاي آن، روند دولت سازي و پيريزي دموکراسي درافغانستان به نتايج مطلوب نرسيده است ؛ در نتيجهء فساد گسترده ، هرج و مرج ، حضور گستردهء تنظيم سالاران ، جنگ سالاران، مافياي مواد مخدر و در مجموع عناصري که متهم به ارتکاب جنايات جنگي اند ، در دستگاه دولت در مرکز و محلات و ناتواني دولت در ايفاي و ظايف اساسي و وعده هاي سپرده شده ، از پشتيباني مردم از حکومت شديداً کاسته و به جاي آن ياس روز تا روز قوت مي يابد ؛ سرخورده گي مردم به حدي گسترده است که اگر تبديل به خشم شود ، آن گاه اوضاع غيرقابل کنترول خواهد شد؛
- در اين گفته که « جنبش هاي چريکي داراي پايگاه در خارج از مرز هاي يک کشور را نمي توان با اتکا به نيروي نظامي شکست داد» نيز يک رخ مهم قضيه نهفته است : طالبان در پاکستان نه تنها پناهگاه دارند ، بل از پايگاه هاي آموزشي و لوژستيکي ، مراکز سياسي و فرماندهي نظامي جنگ نيز برخوردار اند؛
- با روشن شدن ناتواني امريکا در عراق ، علايم مخالفت با حضور نظامي امريکا در افغانستان ، به ويژه از سوي چين ، روسيه و ايران روز تا روز روشنتر مي شود و اين فرصت را به پاکستان داده است تا ماشين جنگ اعلام ناشدهء ضد افغاني خودش را با همان اهدافي که طي سه دههء اخير در پي آن بوده است ، بارديگر با تمام قوت به راه بيندازد.
با توجه به مراتب بالا ، مي توان گفت که پرسش اساسي در اين است که آيا غرب مجموعهء عواملي را که به بحراني شدن اوضاع افغانستان منتج شده است مورد توجه قرار داده است و براي رفع و ريشه کن کردن اين عوامل برنامهء مشخص و سنجيده شده يي دارد يا خير.
غرب فرصت هاي طلايي را در افغانستان از دست داده است ؛ ولي ، غرب هنوز فرصت اين را دارد تا ستراتيژي تازه و مؤثر و تاکتيک هاي  که آن را به کاميابي برساند ، اتخاذ کند. هنوز روشن نيست که رهبران کشورهاي ناتو، هوشدار فرمانده نظامي ناتو در افغانستان در مورد اهميت سرنوشت ساز اتخاذ تابير همه جانبه در زمستان حاضر براي رفع اشتباهات گذشته و رفع نتايج و پيامدهاي آن و نگراني عميق نمايندهء سازمان ملل در افغانستان در مورد وخامت اوضاع ، را در ريگا تا چي حد مورد توجه قرار داده اند.
اجلاس سران کشورهاي ناتو در ريگا ، از نظر سياسي يک پيام رون و مهم داشت - ناتو مصم است در افغانستان بماند و ماموريتي را که بر عهده گرفته است تحقق بخشد. و امّا تنها اين پيام کافي نيست تا پاکستان را از تداوم سياست ضد افغاني اش منصرف بسازد. غرب بايد مستقيم و بدون ابهام و با استفاده از ابزار هاي متعددي که در اختيار دارد ، فشار بر پاکستان را در حد مؤثر آن افزايش دهد و از سوي ديگر براي حل مشکلات داخلي افغانستان برنامه هاي مؤثري را طرح و به منصهء اجرا قرار دهد.
اگر ميزان کمک هاي مالي بين المللي سرازير شده به افغانستان در پنج سال اخير را با ميزان مجموع سرمايه گزاري هاي داخلي و خارجي در افغانستان در تمام دوره هاي قرن بيستم ، مقايسه بکنيم ، مي بينيم که مقدار کمک هاي پنج سال اخير بيشتر از مجموع سرمايه گزاري هاي داخلي و خارجي در قرن بيستم است- ولي نتيجهء آن به قدر قابل ملاحظه يي کمتر از پروژه هاي هايي است که در آخرين پلان پنج سالهء افغانستان در زمان صلح تحقق يافته اند. با اطمينان مي توان گفت که اگر از کمک هاي خارجي در پنج سال اخير استفادهء درست به عمل مي آمد نتايج آن به مراتب بيشتر از آن مي بود که اکنون است. بستن کانال ها و شيوه هاي پرضايعه و ايجاد ظرفيت هاي نو براي جذب و تحقق مؤثر کمک هاي مالي و تخنيکي بين المللي و تخصيص کمک هاي مالي جديد متناسب با نيازمندي هاي بازسازي سريع ، تمام حجم و مؤثر افغانستان ، بايد بخش مهم سياست جديد غرب در قبال افغانستان را تشکيل بدهد.
تداوم حضور شمار کثير گروه هاي مسلح شخصي و قدرت جنگ سالاران که گفته مي شود از پشتيباني پنتاگون برخوردار اند ، مانع گسترش حاکميت دولت در محلات و مانع استقرار حکومت قانون در افغانستان گرديده است و تجربه نشان داد که بدون رفع اين موانع استقرار حاکميت دولتي در محلات ، تأمين نظم، امنيت و ثبات ناممکن است.
در رابطه به بازسازي قواي مسلح افغانستان مي توان گفت که در صورت موجوديت ارادهء سياسي و منابع مورد نياز مالي و تسليحات و تجهيزات لازمه، رسيدن افغانستان به خودکفايي براي تأمين امنيت و مبارزه با شورشگري ها ناممکن نيست؛ ولي ، متأسفانه روند بازسازي قواي مسلح افغانستان طي پنج سال اخير آن قدر کند و بي رمق بوده است که به هيچ وجه نمي توان دريافت چرا غرب به تقاضاهاي مکرر مقامات افغانستان در زمينهء کمک مالي ، تخنيکي و تسليحاتي براي بازسازي اردوي ملي و پوليس پاسخ نداده است. همين است که در اين رابطه گمانه زني هاي گوناگوني رواج يافته است:
- امريکا بر کادر رهبري نظامي افغانستان اعتماد ندارد و مي ترسد که مبادا با تعجيل در اين زمينه پلهء عناصر غيرمطمين در ساختارهاي نظامي افغانستان سنگين گردد ؛
- امريکا به اين وسيله مي خواهد حضور دوامدار خود را در افغانستان توجه نمايد؛
- امريکا از اين ترس دارد که مبادا با رشد سريع قواي مسلح افغانستان ، نظاميان در صدد مداخله در امور سياسي برآيند؛
-امريکا با توجه به ملاحظات امنيتي پاکستان از اين ترس دارد که در صورت برخورداري افغانستان از قدرت نظامي ، زمامداران افغانستان در صدد حل نظامي اختلافات خود با پاکستان برآيند؛
و گمانه هاي بدتر از اين ها .
طوري که روشن است براي راه يافتن به اهداف و حقايق پشت پردهء سياست هاي قدرت هاي بزرگ - سياست هايي که به توپ هفت پوسته شبيه اند- ما امکاناتي در اختيار نداريم؛ ولي به ويژه روشن است که با اردوي هفتاد هزار نفريي که در ابتدا مدنظر بود و حتّا اردوي دوصد هزار نفريي که اکنون از آن سخن گفته مي شود، هيچ سياستمدار عاقلي در افغانستان خطر رويارويي نظامي با پاکستان را که اردوي به مراتب بزرگ تر دارد متقبل نخواهد شد ؛ و باز اگر اين احتمال و احتمالات ديگر را امريکا منتفي نداند براي جلوگيري از آن ها راه ها و ابزار هاي متعددي موجود اند.
توجهء عاجل به رشد سريع کمي و کيفي قواي مسلح افغانستان، بهترين پاسخ به چالش هاي موجود در بعد نظامي است. در اين شکي نيست که اگر قواي مسلح افغاني در آيندهء نزديک از نظر شمار نفرات، آموزش و تسليحات و تجهيزات در حد مورد نياز شرايط کنوني رشد کند، در آن صورت نه تنها به شمار بيشتر نيروهاي ناتو در افغانستان نيازي نخواهد بود ، بل ناتو خواهد توانست از ميزان نيروهايش در افغانستان بکاهد و يا به تدريج اشتراک آن در عمليات نظامي کاهش يابد. به اين ترتيب فشار ذهنيت عامهء کشورهاي غربي بر حکومات شان به علت افزايش تلفات نظاميان اين کشورهاي در افغانستان ، هم مرتفع خواهد شد. حسن ديگر اين کار آن خواهد بود که حضور قواي داخلي در محلات نسبت به حضور قوت هاي ناتو ، ميان اهالي حساسيت هاي کمتري را ايجاد خواهد کرد و تنور تبليغات تروريست ها بي هيزم خواهد ماند...
و اما وقتي نتيجهء سفر وزير دفاع افغانستان به واشنگتن و ملاقات او با وزير دفاع امريکا وعدهء سپردن چند فروند هليکوپتر و طيارهء ترانسپورتي از سوي امريکا به افغانستان باشد ، در آن صورت افغان ها حق دارند از خود بپرسند که هدف و نيت امريکا در قبال افغانستان چيست و آيا امريکا واقعاً به افغانستان به عنوان کشور دوست و متحد مي نگرد و يا اين که ... و به جا اين سه نقطه حدس و گمان ها زيادي مي توانند سرازير شوند...
اين رون است که امريکا متحدين غربي آن از غم افغان ها به افغانستان نيامده اند. اين روشن است که آنان منافع جيوستراتيژيک بزرگ خود را دنبال مي کنند و در همين راستا به افغانستان آمده اند. حضور در افغانستان به امريکا و ناتو فرصت مي دهد تا از يک سو قدرت هاي هسته يي و يا متمايل به دسترسي به نيروي هسته يي همجوار با افغانستان را زير نظارت قرار دهند ، از سوي ديگر راه خود را به سوي آسياي ميانه باز کنند و از همه مهمتر حلقهء هاي ستراتيژيک مهار کردن قدرت روز افزون چين در آسيا را با هم گره بزنند. حال اگر هدف ظاهراً رسمي حضور امريکا و ناتو را هم مدنظر قرار بدهيم به گفتهء توني بلر در ريگا: « هيچ چالشي براي تامين امنيت جهاني، مهمتر از تامين امنيت در افغانستان نيست» .
روشن است که مردم افغانستان تنها در صورتي مي توانند همکاري ستراتيژيک افغانستان با امريکا و ناتو را به حيث يک رکن سياست خارجي کشور شان بپذيرند که اين همکاري با منافع ملي افغانستان مطابقت داشته باشد؛ اگر امريکا و غرب جلو تمايلات توسعه طلبانهء ضد افغاني محافل نظامي پاکستان را نگيرند و باز از عينک اسلام آباد به مسايل افغانستان بنگرند و اگر امريکا و غرب به بازسازي تمام عيار و مؤثر افغانستان به ميزان مورد نياز کومک نکنند و در کنار آن حرمت مردم افغانستان را رعايت ننمايند در آن صورت ناظر افغاني حق دارد بپرسد که چرا افغانستان بايد ريسک هاي همکاري ستراتيژيک با ناتو و امريکا را به جان بخرد؟!

پنج سال پيش مردم افغانستان از حضور جامعهء بين المللي با اميدواري زيادي که تعهدات بين المللي براي تأمين صلح ، امنيت ، دموکراسي و بازسازي گستردهء ايجاد نموده بود ، استقبال کردند؛ آنان وعدهء امريکا مبتني بر « پلان مارشال براي افغانستان» را جدي تلقي کردند؛ امريکا و غرب اکنون نمي توانند با تکرار تعهدات گذشته در حرف ، اعتماد مردم افغانستان را دوباره به دست بياورند ؛ اعادهء اين اعتماد تنها با پاسخ دهي عملي به خواسته هاي برحق افغان ها ممکن است .
و امّا، متأسفانه مشکل اساسي افغانستان تنها در اين نيست که امريکا و متحدين غربي اش تا چي حد منافع و نيازمندي هاي افغانستان را مدنظر مي گيرند و يا نمي گيرند. رخ داخلي و بنيادي مشکل افغانستان در اين است که نخبه گان قدرت در افغانستان تا به حال نتوانسته اند از خود دولت پذيري و تواناي هايي متناسب با ايجابات اوضاع بحراني و سرنوشتساز کنوني را متبارز سازند. آنان نه تنها هنوز در مورد تعريف منافع ملي و ستراتيژي ملي براي دولت سازي و بازسازي افغانستان و نماينده گي از آن در مناسبات بين المللي به توافق نرسيده اند، بل به گروه ستراتيژيک مبدل نگرديده اند تا در پي اين کار شوند و اين چيزي نيست که کسي به جز افغان ها بتواند آن را حل بکند. با حل اين معضله ، افغانستان  خواهد توانست با بسياری از مشکلاتی که اکنون در عرصهء داخلی و بين المللی مواجه است ، برخورد کارآمدتری بکند و در نتيجه ديگران هم به آن به حيث يک همتای قابل اعتبار خواهند نگريست. و اگر اين قضيه حل شود آن گاه امريکا و ناتو هم به مشکل خواهند توانست ، خواسته هاي افغانستان را به اين ساده گي ناديده بگيرند.


 

 

 

 

 

 

www.Afghanasamai.com

 

آرشيف صفحهء سخن روز   :

 * همبسته گي ملي سد مطمين در برابر سياست ناپاک پاکستان

* « به جاي لعنت گفتن به تاريکي بهتر است شمعي افروخت»

* فراخوان آسمايي : گفتمان هاي سازنده را جاگزين گفتمان انحرافي  کنيم

*  مي خواهيم ملت شويم و يا « جمع پراگنده باقي بمانيم» ؟

* انسان، انسانيت و انساندوستي را قرباني نکنيم- نکاتي در مورد « جنگ لبنان»

*  مشرف و پاکستان در ميان دو سنگ

* در مورد انتخاب آقاي قانوني  به حيث رييس ولسي جرگه

*  پارلمان کنوني وچشم انداز آينده

* يک نگاه ديگر به جنجال کارتون ها

* سخني  چند در مورد جريان کار ولسي جرگه

*  پارلمان در برابر نخستين آزمون مهم

* آيا کرزي در قصر سفيد به مقصد خواهد رسيد؟

* طنين زنگ خطر در پايتخت

*  زنگ هاي خطر به صدا در آمده اند

* توفان در تنور تابستان

لينک هاي مربوطه:
* فیصله ها و مصوبات نشست ناتو در لتونی در رابطه به افغانستان
 

*29/11/06 - NATO
Riga Summit Declaration issued by the Heads of State and Government participating in the meeting of the North Atlantic Council

 
* نتايج نشست سران ناتو براي افغانستان
* گاردين : «آينده ناتو؛ آزمايش در افغانستان»
* تقاضاي نيروهاي بريتانيا براي 'هليکوپترهاي بيشتر'
* عفو بين الملل: استراتژي ناتو در افغانستان تغيير کند
* 'برداشت متفاوت' از اظهارات فرمانده کل ناتو
* توافقنامه 'همکاري دراز مدت' ناتو و افغانستان

* دالر های امريکايی چه گونه در افغانستان با دقت ناپديد می گردند ؟...

 

* NATO Topics -Afghanistan

* پاكستان صحنه جنگ سرد بين چين و آمريكا